پنج روش مختلف جهت خاستگاری و ازدواج در 5 دوره مختلف..

در راستای اینکه ازدواج یکی از مواردی است که امروزه خواب و خیال جوانان پاک و متین شده است، موارد زیر جهت اولین گام برای ازدواج توصیه می شود emad خواستگاری و روشهای آن 1- مثل زمان ناصر الدین شاه ننه جون و بی‌بی صغرای معروف و آبجی‌جون و خاله اقدس و عمه کلثوم رو مثل گروه بازرسین سازمان ملل راهی خونه‌های مردم کنیم تا دختر بیچاره اونارو با ذره بین کنکاش کنن و هزار و یک عیب روش بذارن و چای و میوه‌ای خورده عزم را برای یافتن دختر شاه پریان جزم نمایند. و همینطور هی برن و هی بیان تا یکی رو اونا بپسندن و شما رو ببرن ببینیدش و تموم. 2- مثل زمان محمدرضاشاه خودتون راه بیفتین توی خیابونای خلوت و تا از یکی خوشتون اومد بریدجلو و خیلی مودبانه باهش آشنا بشید و بعد دستش رو بگیرید ببرید توی یک کاباره و بعد از شنیدن ترانه‌ای از مرضیه ازش درخواست ازدواج کنید و اونم یه لبخند شرم گینانه بزنه و بله رو بگه و بعدااگه دلتون خواست به ماما و پاپا بگین. 3- مثل همین زمان رفتار کنین و برین دانشجو بشین و توی دانشگاه با یکی سر حرف رو باز کنید و بعد کم‌کم ازش خوشتون بیاد و بعد براش نامه بنویسید و یواشکی بهش بدید و دلتون تاپ تاپ کنه و بعد هم بی‌سروصدا عقد بشین و سر کلاس همش به هم نگاه کنید. 4- مثل زمان آینده رفتار کنید و به دوست دخترتون بگین یک نفر براتون پیدا کنه و بعد همراه همون دوست دخترتون یه شاخه گل بخرید و برید خونه طرف و اگه ازش خوشتون اومد چه بهتر و گرنه واسه اینکه دلش نشکنه حداقل باهاش دوست بشید. 5- روش خشن‌تری هم هست که باید یک شیشه اسید بخرید و برید سر راه طرف و تهدیدش کنید که یا زنتون بشه یا شیشه اسیدو روی خودتون می‌ریزید. ویا اصلا میشه هیچکدوم ازین دردسرا رو متحمل نشد و مثل آدم، مسیر عادی زندگی رو طی کرد.

روش های دوست پسر پیدا کردن ...(طنز آموزنده)

روش جوادی: یه بار یه جایی که توی دید طرف باشه و بتونه با دو تا شلیک خودشو بهت برسونه یهو غش می کنی و ولو می شی کف زمین.پس از چند دقیقه هذیون گفتن راجع به اینکه پسر پسر اصغر قصاب اومده خواستگاریت اما تو نمی خواهی به اون شوهر کنی/ مثلا به ضرب آب قند به هوش می آیی و وقتی چشمت به طرف می افته یهو بغضت می ترکه و د گریه. وقتی خوب گریه هاتو کردی و پاشدی که بری طرف کلی اصرار میکنه که برسونت.اما از اون اصرار و از تو انکار.خلاصه راه می افتی که بری اما یجوری راه می ری که مطمئن بشی طرف می تونه تا خونتون تعقیبت کنه... تا اینجا تو کار خودتو کردی اما از اینجا به بعدش دیگه با اوس کریمه.

روش یاهو مسنجری: این روش اخیرا کاربرد زیادی پیدا کرده و عمدتا هم به خاطر اینه که لازم نیست مستقیم توی چشمای طرف نگاه کنی و این برای آماتورها هم کمک خبلی بزرگیه.از ایکونهای گوگولی مگولی هم می تونی برای رسوندن مفهوم استفاده کنی.اما بدیشم اینه که بعضی وقتها توی چت یه سو تفاهم هایی پیش می آد که خر بیار و باقالی بار کن!! نکته:این روش فقط وقتی کاربرد داره که مطلب بطور صریح ادا بشه اما به علت اینکه هیچ موجود اناثی اصولا این کاره نیست پس بهتره که اصلا قیدشو زد!

روش بچه خر خونی: همون داستان جزوه و این که خودت واردی. نکته:متاسفانه از اونجایی که مجموع دو متغیر زیبایی و خر خونی در مورد دختر جماعت همیشه یه مقدار ثابته بنابراین بهتر که روی این روش خیلی حساب نکنی!

روش خرکی: جلوی یکی از این لندکروز سیاهها بوسش می کنی که بدونه بخاطر بد بخت کردنش همه کار می کنی.

روش مذهبی خفن: چهل شب جمعه جلوی در خونتون رو جارو می کنی و آجیل مشکل گشا پخش می کنی . تو ی این مدت به هر چی امامزاده و صاحب کرامات هست متوسل میشی و نذر می کنی که اگه حاجتت روا شد هر شب تو سقا خونه آس مم تقی یه شمع روشن کنی ...ایشالا که حاجتتو میگیری. نکته:خواهر التماس دعا(برای زدن مخ امیر این روش توصیه میشه)

روش از ما بهتران: لازم نیست کاری بکنی. فقط انتخاب کن!

روش بچه مثبت: طرف و به یه کافی شاپ دعوت می کنیو اونجا خیلی معقول و منطقی مساله رو بهش می گی.اونم احتمالا یه فرصتی می خواد که فکر کنه و بعدشم ایشالا که بعله رو می گه. نکته:تا حالا چیزی خنده دار تر از این شنیده بودی؟

روش عرفانی: میری لب چشمه که آب بیاری می بینی از قضا اونم انجاست.یه جوری که انگار حواست نیستپات می خوره به کوزه طرف و کوزه خورد و خاکشیر می شه.بعد لپات گل می اندازه و با عجله کوزتو پر می کنی و میری. اینجاست که طرف با خودش فکر می کنه: اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی خلالصه خیالت تخت باشه که کارت درسته! نکته: این روش در طی تاریخ امتحانشو بخوبی پس داده و بنا براین بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقدن که بحران امروز ازدواج در اثر لوله کشی شدن آب بوجود اومده .

روش لوس گری: یه دفعه یه سوسک می بینی و بنا میذاری به جیغ! آ ی جیغ نکش کی بکش.طرف هم که وضع و اینطور می بینه به هر قیمتی شده سوسک و به دیار باقی می فرسته. حالا تو همچین تحویلش می گیری که انگار شیر شکار کرده! و بعدشم مثلا از ترس سوسک یه مدتی خودتو بهش می چسبونی و ازش جدا نمی شی! اگه کارا تا اینجا خوب پیش بره ما بقیش تضمین شدست (نکته:برادارایه عزیزهمیشه سوسک همراتون باشه).

روش شهرستانی: یه بار با چشم گریون و تن لرزون طوری که طرف بشنفه برای دوستت درد دل می کنی که چطوری وقتی داشتی می اومدی یه پسره ی چشم نا پاک تو رو دید زده و بهت متلک پرونده. بعدشم هقی می زنی زیر گریه. اینجاست که دیگه رگ غیرت طرف باد می کنه و حساب یارو با کرام الکاتبینه! نکته: اگه کار به خون و خونریزی نکشه می تونی روی موفقییت حساب کنی. اما اوصولا زندگی با این آدم توصیه نمی شه.

مطلبی جنجالی در مورد مرد ها و زن ها....

باور کنید این یکی خیلی باحاله...تمامش تحقیق شده و به اثبات رسیده..اینو نخونید نصفه عمر تون رو


 


هواست...


 


" تحقیقات نشان داده که فقط 20% مردها عقل دارن
.......


80% بقیه زن دارند !!!!!!! ؟؟؟؟؟؟؟


 


ادامش توی ادامه مطلب خیلی جالب......




 تحقیقات نشان داده که فقط 20% مردها عقل دارند
.......
80% بقیه زن دارند !!!!!!! ؟؟؟؟؟؟؟




مردها بر اثر کمبود عاطفه ازدواج می کنند
بر اثر کمبود حوصله طلاق می دن
ولی نکته جالب اینه که بر اثر کمبود حافظه دوباره ازدواج می کنند !!!! ؟؟؟؟؟؟؟



مردها سه تا آرزو دارن :
- اونقدر که مامانشون می گن خوش تیپ باشن !
- اونقدر که بچه شون می گن قوی باشن !
و مهمتر از همه اینکه :
- اونقدر که زنشون شک داره دوست دختر داشته باشن !!!!!! ؟؟؟؟؟؟؟



- بیشتر مردان موفقیت شون رو مدیون زن اولشون هستند و
زن دومشون رو مدیون موفقیت شون !!!!!!!!! ؟؟؟؟؟؟؟؟



مرد اولی : امان از دست این زنها !؟ زنم تمام دارائیمو برداشت و رفت !
دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت !!!! ؟؟؟؟؟



- زن به شوهر : من احمق بودم که باهات ازدواج کردم !
مرد : عزیزم چرا عصبانی می شی ! خب من هم عاشقت بودم اینو نفهمیدم !!!! ؟؟؟؟؟



فرق پیر دختر با پیر پسر:
- اولی موفق نشده ازدواج کنه
ولی دومی موفق شده ازدواج نکنه !!! ؟؟؟



- یه ضرب المثل آموزنده هست که می گه :
مردن برای زنی که عاشقشی از زندگی باهاش آسون تره !!!!! ؟؟؟؟؟؟



مرد به زن : عزیزم ممنونم ازت ! تو اعتقاد به دین رو به زندگیم آوردی!
چون من قبل از ازدواج معتقد بودم جهنم اصلا" وجود نداره !!!!! ؟؟؟؟؟؟



* ازدواج مثل شهر محاصره شده است: کسانی که داخل شهرند سعی دارند ازآن خارج و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند! 
 فرانکلین



* تا وقتی آدم ازدواج نکرده اورا غیرکامل می خوانند، بنا براین معلوم می شود که بعد از ازدواج کار آدم تمام است!
   باب هوپ 



* مرد و زن به خاطر این ازدواج می کنند که نمی دانند خودشان باید با خودشان چه کار کنند!
  آنتوان چخوف 



* تا قبل از ازدواج فقط مرگ می تواند دو عاشق دلداده را ازهم جدا کند اما بعد از ازدواج تقریبا هرچیزی می تواند سبب جدایی آنان شود!
 سامرست موام 



* جوانان بسیار خوبی را دیده ام که لیاقت بهترین سرنوشت ها را داشتند اما تحت تاثیر حماقت ذاتی خود یکسره به سوی مجلس عقد رهسپار شدند!
 میخاییل لرمانتوف 



* مرد بی زن همیشه پیراهنش پاره است و مردد زن دار اصلا پیراهن ندارد!
 " ضرب المثل ایرانی" 



* ازدواج برای کسانی که تصور می کنند صبح روز بعد از آن ، آدم دیگری می شوند موضوعی ناامیدکننده است.
 ساموئل راجرز 



* مجردان بیشتر از متاهلین درباره زنان اطلاع دارند چون اگر نداشتند آنها هم ازدواج می کردند!
 اچ.ال.منکن



* تاهل یک کلمه نیست، یک جمله است و تمام ایراد قضیه همین است!
 دین مارتین 



*مرد با ازدواج روی گذشته اش خط می کشد ولی زن باید روی آینده خود خط بکشد.
 سینکلر لوییس



* مردی که درپی یک ازدواج موفق و شاد است باید دهانی بسته و حساب بانکی پر و پیمانی داشته باشد.
  گروچو مارکس



* قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هایی می اندیشد که شما گفته اید اما بعد از ازدواج ، مرد قبل از این که شما حرف بزنید به خواب می رود!
هلن رولان



* هیچ گاه ازدواج نکردم چون سه حیوان خانگی داشتم که دقیقا نقش یک شوهر را به تناوب برایم ایفا می کردند.یک سگ داشتم که هر روز صبح غرغر می کرد.یک طوطی داشتم که تمام بعداز ظهر بدو بیراه می گفت و یک گربه که همیشه دم دمهای صبح به خانه بازمی گشت!
 ماری کورلی



* زنان با این آرزو با مردان ازدواج می کنند که مردان تغییر کنند... که نمی کنند.
مردان با این آرزو با زنان ازدواج می کنند که زنان تغییر نکنند... که می کنند!



* خیلی بامزه است: هنگامی که زنان از ازدواج خود داری می کنند اسمش را می گذاریم عشق به استقلال اجتماعی اما وقتی مردان از ازدواج خودداری می کنند به آن می گوییم ترس از مسوولیت اجتماعی!
 وارن فارل



* اگر می خواهی برای یک روز معذب باشی مهمان دعوت کن. اگر می خواهی یک سال عذاب بکشی پرنده نگه دار واگر می خواهی مادام العمر در عذاب باشی ازدواج کن!
" ضرب المثل چینی"



* ازدواج ، سطل آشغال احساسات است.
 لرد ویول

نامه دختر کم توقع برای شوهر آینده اش.....



 



همسر آینده ام.....!
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
big hugkisslove struck:72::32:


می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم.
:girl_sigh:

اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی!
:6:

اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود!
:6qwup3:

اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم!
:13:

اگر از تو خانه می خواهم، به خاطر این است که خود را در خانه ای به تو بسپارم که تا آخر عمر در و دیوارآن، خاطره اش را برایم حفظ کنند و هرگوشه اش یادآور تو و آن شب باشد!
:41:

اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای!
dancing

اگر دوست دارم ویلای اختصاصی کنار دریا داشته باشی، فقط به خاطر این است که از عشق بازی کنار دریا خوشم می آید... جلوی چشم همه هم که نمی‌شود!
blushing

اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است"؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟!
broken heart


اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی!
batting eyelashes

و بالاخره...
اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است که به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری و عشقمان فارغ از رنگ و ریای مادیات است
:girl_sigh:

قوانینی که نیوتن از قلم انداخت...




قانون صف:




اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.


 


 


قانون تلفن:


اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.


 


 


قانون تعمیر:


بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.


 


 


قانون کارگاه:


اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید.


 


 


قانون معذوریت:


اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد.


 


 


قانون حمام:


وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.


 


 


قانون روبرو شدن:


احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می‌یابد.


 


 


قانون نتیجه:


وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی‌کند، کار خواهد کرد.


 


 


قانون بیومکانیک:


نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.


 


 


قانون تئاتر:


کسانی که صندلی آنها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند.


 


 


قانون قهوه:


قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.

امان از دست این خانوم ها!


خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روب رو شد.
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، 10 برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد...........


آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.
قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت 10 برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.
خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.
بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت 10 برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.
خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.
آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.
خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!
نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.
قابل توجه خواننده های مونث؛ اینجا پایان این داستان نبود. لطفاً ادامه داستان را ببینید و برید حالشو ببرید.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

مرد دچار حمله قلبی 10 برابر خفیف تر از همسرش شد.

پسر بازی(کامل و تایید شده)

استغفرا... مگه ننه آخر زمون شده که دخترها برن پسربازی. از من به دخترها نصیحت شما پسرها که اومدن سراغتون دختربازی کنن خودتونو براشون لوس نکنید و شما هم بازی کنید. این میشه پسربازی. ولی از این که بگذریم واقعا به نطر من دخترها خیلی به آموزش در این زمینه نیاز ندارن. شاید بیشتر از نود درصد دختر ها به طور غریزی می دونن چطور با پسرها رفتار کنن که اونا رو شیفته ی خودشون بکنن. درحالی شاید فقط ده در صد پسرها به طور غریزی دختربازهای خوبی باشن.

دلیلش هم خیلی سادست. رفتار پسرها معمولا از یک سری اصول و منطق خاص پیروی می کنه که برای دخترها کاملا قابله پیش بینیه در حالی که رفتار دختر ها ... قربونش برم هیچ منطق خاصی توش نیست. نمیگم خودشون آدم های منطقی ای نیستن ها. حالا بر ندارید ایمیل بزنید که چرا به ما دخترها گفتی بی منطق. می گم رفتارشون و عکس العمل هاشون منطقی نیست. به دختره میگی برو اون ور حوصلتو ندارم، مثله کنه می چسبه بهت . بهش می گی عزیزم قربونت برم تو تنها دلیله من برای زنده بودنی، تو دلش می گه ""خاک بر سره بدبخته زن ذلیلت کنن"" و بلند میشه میره دنباله یک پسره دیگه. نمی گی ، می گه تو اصلا منو دوست نداری و این قصه سره دراز دارد عزیزان من.

مهمتر از اون : دخترخانم های عزیزه من، شما که این مزیت بزرگ رو دارین که احتیاج نیست برین مخه پسر بزنین و پسرها میان سراغتون، پس دیگه مشکل چیه؟ یه لحظه خودتونو بگذارین جای پسرها ببینین چقدر براشون سخته که برن سراغه دختری و اون روی خوش بهشون نشون نده. همیشه پسرها هستند که باید در اکثر موارد یک رابطه پیش قدم بشن و در همه حال این احتمال وجود داره که با امتناع دختر مواجه بشن. پسر باید بره مخو بزنه و برای اولین بار رابطه رو شروع کنه، پسر باید برای اولین بوسه پیش قدرم بشه، پسر باید برای بقیه موارد پیش قدم بشه و در همه ی این موارد دختره هرجا بخواد کافیه بگه نه. کی این وسط ضربه ی اصلیه خیط شدن و رد شدن رو می خوره و حالش تا چند وقت گرفتست و حتی بعضی ها تا چند وقت اصلا بی خیاله دهتر و دختربازه میشن؟ پسره بدبخت. حالا حساب کنید اگر رفتاره مناسب با یک دختر رو هم بلد نباشه دیگه چقدر کلاش پسه معرکس.

البته این رو هم نا گفته نگذارم که یک سری دخترها هستن که اونها هم بلد نیست چه جوری با پسرها رفتار کنن و به اولین پسری که می رسن همچین واله و شیدا میشن که بعدش تو رابطشون لطمه می خورن (بیچاره پسره بعدی که با اونا دوست شه، باید تقاصه قبلیه رو هم پس بده) اشکال کار این جاست که تعداد همچین دخترهایی خیلی کمه و دیگه به سایت نوشتن و این داستان ها نم رسه. ولی اگر این وسط دختری پیدا شد که سواله خاصی داشت می تونه ای میل بزنه و بپرسه. البته به شرطی که ای میلش نامه ی فدایت شوم نباشه!
تذکر مهم: اگر دختری هستید که در مقیاس زیبایی از 10 حداقل نمره ی 9 می گیرید، می توانید نامه ی فدایت شوم هم بفرستید

نکته بعدی برای کسانی که در مورد کم حرف بودن و چگونه از خندوندن استفاده کنیم نوشته بودن، همونطور که قبلا گفتم در این زمینه به تفصیل خواهم نوشت ولی هنوز زوده. چرا؟ چون می خوام اول اصله رفتاره درست در شرایطه مختلف براتون جا بیفته بعد بریم سراغه خنده. دلیلش هم اینه که خندوندن مثل شمشیره دو لبست. اگر ندونین چه جوری ازش استفاده کنین ضررش برای خودتون بیشتره و به چشم دخترا میشین یه دلقکه ساده لوح که تا وقتی می خوان بهتون بخندن خوبید ولی موقع ماچ و بوسه که می رسه می رن سراغه یکی دیگه.

برای الان فقط این نصیحت رو بهتون می کنم که هر چی می تونین راجع به اونچه دور و برتون اتفاق می افته اطلاعات جمع کنید. حالا نرید همه مطالبه کسل کننده ی س س و .. رو حفظ کنید ها. چیزهایی که می تونه برای یک دختر با حال باشه. هرچند دخترهایی هم هستن که مطابله س س براشون جالب باشه (البته این بیشتر تو ایران صحت داره که ماشاا... همه س س دار و س س زده اند) ولی همونها هم از این که بدونن جولیا رابرتز اسم دوقولوهاشو چی گذاشته حال می کنن

کی چه فحشی می ده ؟

فلسفه ی فحش خیلی پیچیده است چه بسا فحش هایی که هر کس می ده بیانگر شخصیت و درون او باشد . اما از اونجا که فحش در بین دانشجویان امروزه ی ما جایگاه بسیار ویژه ای دارد بنده شما رو با تعدادی از اونها آشناتون می کنم که از شهرت ویژه ای برخوردارند :......البته برای خوندنش برید ادامه مطلب....!!!


 fosh


 



دانشجوی تهران شمال :
نکته : وقتی می خونید این قسمتو سعی کنید لباتون تا حد امکان غنچه باشه:
بی ادب , تو واقعا عقلتو از دست دادی دیوونه . منو ترسوندی بی شعور  تلفظ : بی ششووور ) امیدوارم ولنتاین کچل شی . بد بد بد)
دانشجوی تهران جنوب :
(.... .... .... ..... ... .. ... ..کلا سانسور شد (
دانشجوی دانشگاه تهران :
وطن فروش مزدور , لیبرال خود فروخته , مخل نظام , تو حق شرکت در انتخابات بعدی رو نداری با اون کاندید از خودت نفهم تر , فاشیست تند رو
(توجه داشته باشید که موضوع دعوا سیاسی بوده)
دانشجوی پزشکی :
در دیکشنری این بروبچ کلمه ی فحش تعریف نشدست
دانشجوی هنر :
من شعر دوازدهم از هشت کتاب استاد سهراب رو به تو بی ادب بی فرهنگ تقدیم می کنم امیدوارت گیتارت بشکنه و تا اخر عمر یکه و تنها و بی عشق و ژولیت بمونی .
وفتی هم کار بالا می گیره کاریکاتور همدیگه رو می کشن .
دانشجوی الهیات :
یا ایهو الذی فحشو فحشً فاحشتن ای هستیت به عدم مبدل , ای دچار دور تسلسل شده , ای علتت به ممکن الوجود گرویده , فلسفه ی تو دچار تضاد شده و من به خود اجازه ی بحث نمی دم .... *
*: این آخری که گفت از اون ناجوراش بود که فلش بک زد به دوران دبیرستان و رشته ی علوم انسانی که می خوند و واسه خودش یلی بود
دانشجوی تربیت بدنی:
به من گفتی ... , ... خودتی و جد و آبادت
به همین کوتاهی البته بعدش یه 2 ساعتی بزن بزن می شه
دانشجوی زبان خارجی :
هنوز دعوا نشده , شروع می کنن خارجکی بلغور کردن البته به نظر من اگه ترجمه ی حرفاشونو می دونستند خودشون رو زبونشون فلفل می ریختن و 2 روز تو اتاق خودشونو حبس می کردن
دانشجوی حقوق :
تو با این کارت به حقوق شهروندی من تجاوز کردی و من طبق اصل 153 قانون اساسی حق دارم ازت شکایت کنم و مادرتو به عزات بشونم شما می تونید هیچی نگید اما هر چی بگید بر علیه شما تو دادگاه استفاده می شه .
راستی اگه وکیل تسخیری خواستی به خودم بگو
دانشکده ی کاشون :
کسی با تو زر نزد . کثافت مرض . از جلو چشام خفه شو
( من قصد توهین یه هیشکی رو ندارم )
دانشجوی دختر
دراکثرموارددختره وقتی باپسره دعواش میشه:
دختر:تو همیشه به من دروغ گفتی , تو هیچ وقت منو دوست نداشتی , من بازیچه ی دستای کثیفت بودم , حالا جواب خونوادمو چی بدم ؟ برو گمشو دیگه نمی خوام ببینمت . هق هق هق ...
خودتون قضاوت کنید اینم شد فحش؟!!! از بس که ماهن این دخترافحش بلدنیستن که قربونشون برم...

تفاوت دختر در ایران و آمریکا !!! - نوشته طنز

خوب اینم یکی دیگه برای شما عزیزان که همیشه به ما لطف داشتید......راجبه تفاوت دختر ایرانی با آمریکایه که هر دو دانشجو هستن ولی ..


امریکا:

جنس: دختر




مکان: شمال اورگان، غرب ولایات المتحده
 
سن: بین بیست تا بیست و پنج




تحصیلات: فوق لیسانس رشته زیست شناسی، لیسانس بیوشیمی، دانشجوی دکترای میکروبیولوژی




موضوع پایان نامه: تاثیر میکرو ارگانیک های هوازی در محافظت گیاهان شاخه کریپتوناموس در برابر گرمایش جهانی




یک صحنه در حال فعالیت: دراز کشیده روی سینه،
پاها باز … در حال فیلمبرداری از تغییرات سبزینه یک گیاه 4.5 سانتی متری
در اراضی حفاظت شده نوادا… به مدت 7 ساعت.
 



فعالیت های اجتماعی: عضو انجمن طرفدارن محیط زیست
دختر زیر سی سال غرب آمریکا، عضو گروه حامیان طبیعت وحش اورگان، سخنران
اجلاس ماهیانه گروه دانشجویان حافظ محیط زیست، عضو انجمن فارغ التحصیلان
ارشد زیر سی سال، صاحب سایت اجتماعی "فمینیست های مذکر گرا" ، شعار نویس
گردهمایی های بزرگ کالیفرنیا….
 
                                             



آخرین باری که یک مجله مد را ورق زد: سه سال پیش…وقتی که در اتاق انتظار دفتر یک وکیل زن نشسته بود.
 




نوع لباس: شلوار جین..کفش کوهنوردی..تی شرت سفید با نوشته Peace Now
 




نوع آرایش: ترم سوم دانشگاه فهمید مانیکور پدیکور چیست!!
 




قد: مایکل جکسون منهای 20 سانت
 




تاثیر وزنی: روی کاپوت بیفتد موتور پایین می آید
 




تعداد اس ام اس دریافتی: روزی سه تا
 




موضوع قالب اس ام اس: "رسیدی خونه عزیزم؟"
 



موضوع جالب روی دست: موی بلند در ناحیه ساعد
 




موسیقی مورد علاقه: کانتری
 




بیماری یا نارسایی: عطسه زیاد موقع طلوع آفتاب
 




محتویات داخل کوله: دستمال کاغذی، گوشی موبایل
بلک بری، لپ تاپ، دفتر یادداشت، عینک دودی، دو سه تا خودکار، یک هندبوک
رفرنس گیاه شناسی.. بلیط مترو



 



 



ایران :



جنس: دختر
 



مکان: شمال غرب تهران، ایران
 




سن: بین بیست تا بیست و پنج
 




تحصیلات: فوق دیپلم برق حسابداری یا دانشجوی لیسانس کامپیوتر شاخه نرم افزار پیام نور یا علمی کاربردی
 




موضع پایان نامه: تاثیر زبان برنامه نویسی C پلاس پلاس بر روابط دختر و پسر
 




یک صحنه در حال فعالیت: دراز کشیده به پشت روی تخت، با خودکار اشعار ترانه جدید امینم روی ساعد دست نوشته می شود.
 




فعالیت های اجتماعی: تجمع در یک 206 با همکلاسی ها و کل کل دست فرمان با پسری که تویوتا کمری دارد.
 




آخرین باری که یک مجله مد را ورق زد: دیشب، ساعت دوازده و نیم…. در خانه دانشجویی دوستان و همین الان
 




نوع لباس: شلوار پلنگی گشاد، تی شرت مشکی با عکس "50 سنت" ، کتانی به سایز 52
 




نوع آرایش:



 لب : بریتنی



 مو: کامرون دیاز



تتو ابرو: آنجلینا جولی



سایه: شقایق فراهانی



سینه: رنه زوئلنگر
 




قد: یک چهار پایه + 20 سانت
 




تاثیر وزنی: روی کاپوت ماشین بیفتد…. دوباره بر می گردد بالا !
 




تعداد اس ام اس دریافتی: روزی 167 تا
 




موضوع قالب اس ام اس: جغرافیا،فمینیسم، حکومت،
لباس، جک، جواهر شناسی، عشق، روابط زن و شوهر، شب، ،سلامت جسمی روحی و
کلمات قصار آنتونی رابینز
 




موضوع جالب روی دست: جای تیغ روی مچ
 




موسیقی مورد علاقه: هیوی متال
 




بیماری یا نارسایی: سوء تغذیه، میگرن مزمن، افسردگی شدید، زخم معده، پوکی استخوان، ریزش مو، عرق کف دست، پرخاشگری




محتویات داخل کوله: کبریت، چاقو، ام پی تری
پلیر، گیم دستی پلی استیشن، لاک ناخن، استون، رژ، جزوه دانشگاه،مهره مار،
یک اتود، سی دی آهنگ های رضا پیشرو و زدبازی، یک بسته اولترا لایت

100% فمینیستی (آقایون نخونن)

البته این یکی یکم فرق داره...می دونم که دخترها با خوندنش به خودشون افتخار می کنن..یادت نره این مطلب کاملا ضد آقایونها.....

را مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند


چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند


شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد


ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را می بینند شکم هایشان را تو می دهند


به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد


خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم


در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست


یک وضعیت غیر قابل کنترل چیست؟
صد و چهل و چهار مرد در یک اتاق


برای درست کردن پاپ کُرن به چند مرد نیاز است؟
سه تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان می دهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد


آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
"کثیف" و " کثیف اما قابل پوشیدن"


تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 میلیون تومانی بخرد و
یک سیستم صوتی 4 میلیون تومانی بر روی آن نصب کند


شما به مردی که همه چیز دارد چه می دهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند


چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند


آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد


فرق یک شوهر جدید با یک هاپوی جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید


نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند

عاقبت دانشجوی دختر دانشگاه آزاد

سلام .این مطلب و با مقدمه اولیئش شروع میکنم اگر باور ندارید خودتون برید تحقیق کنید....


 ویژگی های کلی:این دختران از آن دسته دخترانی هستند که تا زمان ورود به دانشگاه با واژه ای به اسم پسر غریبه هستند و تنها وسیله


نقلیه ای که سوارشده اند اتوبوس می باشد.از نظر شکل ظاهری بیشتر شبیه مردان غیرتمند و با خدا هستند!!!


خصوصیات دانشجویان دختر:
ترم 1- اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ- س – ر یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها ERRORمیدهد! چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمیگیرند.و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند! {پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال GF نباشید چون اولاً پا نمدهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد(یکی در هر 10 میلیون سال)همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد!} فقط برای عملیات قضای حاجت به WC می روند.طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد.به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند.تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند.سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند. وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند!(بی جنبن دیگه!!!) درفاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!

ترم 2 – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند!متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند! به مقداربسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشودولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد.سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند.کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود.نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه میگیرند.
اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون:سلام علیکم ورحمة الله و برکاته! دو- سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند!(استغفرالله)

ترم 3 - به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند.به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده WC قضای حاجت نیست!!!سوژه خنده پیدامیکنند . همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا 4 جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند.می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد! تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود.در جواب سلام شما میگویند سلام!


ترم 4 – با واژه BF آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند.ابروها نازکمیشودوسیبیل ناپدید!در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به WC میروند!همیشه در دانشگاه از قسمتهای ""پر پسر"" عبور میکنند.شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه!(نکته:اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس: 1- دختره ترم 4 درس میخونه.2-شما خوشتیپید!.3 – یالامخشو بزن دیگه چلمن!)شروع میکنن به نوشتن جزوه !هر 2-3 شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدنهای مامان بابا.(خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید!) و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن!(آره جون خودت .بیچاره پدر ,مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسراست!!!!) در جواب سلام شما میگویند:سلام.چطوری؟خوبی؟



ترم 5 –یکی از این موجودات خوش خط و خال (BF ) را بدست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!اصلاً سرکلاسها نمی روند و از دانشگاه فقط با WC کار دارند!چون BF دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند( چون این دفعه
فکر میکنن فقط خودشونن که BF دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا! =آخر بی جنبگی)کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد.از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است!(اینجاست که میگن مردونگی مرده!!!) به دلیل افزایشآرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند!یک میز اختصاصی برای خودشان و BFشان در تریا دانشکده رزرو است!تابلو میشوند.کارکنان حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند.سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند!در جواب سلام شما (بعد از 10 دقیقه!) می گویند:اوا سلام ببخشید حواسم نبود(طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست....خاک بر سرت!)



ترم 6 – خیلی تابلو میشوند!عاشق میشوند! مورد سوءاستفاده قرار میگیرند!مشروط میشوند!!!


ترم 7 –به طرز وحشتناکی تابلو میشوند! در عشق شکست میخورند!مشروط میشوند!


ترم 8 – دوباره آدم میشوند.دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند(من لذت می برم میبینم این جوونارو.......!)جای جایدانشگاه برایشان خاطره انگیز است.مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند.در به در دنبال شوهر میگردند.به نگهبان جلوی در دانشگاه هم
پا می دهند.عضو مارشال – مدرن میشوند و عکس امیر حجوانی را میبینند.(متوجه میشوند خداوند چه علاقه بسیار زیادی به خلق گلابی دارد!! احتمالاًامیر جون همون گلابی هستش که از پشت کامیون افتاده ..........!!!) به امیر حجوانی پیشنهاد دوستی میدهند و از چاله به چاه می افتند!!!!

بعد از دانشگاه: ازدواج میکنند و رخت بچه میشورند

چگونه دل پسرها را ببریم!!!!!

وقتی در صف شیر مردم جایشان را به شما نمی دهند؟ وقتی کرایه تاکسی را می
دهید راننده نمی گوید قابلی نداره؟ وقتی لبخند می زنید بچه های کوچیک از
ترس قیافه شماگریه می کنند ؟ وقتی راه میروید بهتر است که راه نروید؟ آیا
وقتی به زیبایی فکر می کنید همان زمانی است که به خودتان فکر نمی کنید؟
اگر می خواهید وقتی قدم بر میزنید مردان کف بر شوند، اگر می خواهید وقتی
پلک میزنید مردان در خاک و خون غوطه ور شوند، اگر می خواهید وقتی با آنها
صحبت می کنید خود را تکه تکه کنند، اگر می خواهید وقتی به آنها لبخند
میزنید از کت خود یه چرخ گوشت در آورند و خود را چرخ کنند به موارد ریز
توجه کنید:
حالا به نکات زیر بی زحمت کمی دقت کنین تا شاید فرجی بشه


نکات زیر یعنی همون ادامه مطلب دیگه....


 



در باب ادای جملات:

در ادای جملات و واژه ها دقت خاصی مبذول فرمایید. به طور مثال اول هر جمله از واژه

( آخی ) استفاده کنید.

حتی المقدور واژه های پایانی جمله را کمی بیشتر از حد معمول بکشید به طور مثال:

(فردا می بینم………… ……… .ت)

اشوه فراموش نشه هاااا

سعی کنید ریتم پلک زدنتان را با میزان هجاهای جمله تان هماهنگ کنید مثلا در جمله

”من به فلان چیز علاقه دارم” برای ”من” یک پلک و برای ”به فلان چیز علاقه دارم” ?عدد پلک بزنید.

لطفا امتحان کردنو بزارین واسه بعد بزارین ادامه درسو بدم



 


در باب خوردن غذا:

در حین خوردن بایستی بسیار جلب توجه کنید برای این کار جسم خوردنی را از
انتها با دو انگشت اشاره و شست گرفته و پیش از فرو بردن کامل در دهان جسم
ر با لبها بازی دهید(میدونم نمیتونی جلوی شیکمتو بگیری و میخوای همشو یه
جا بزاری دهنت حالا این دفه رو کم کم بخور)

غذا را به نحوی بجوید که لبها به طور یکی در میان غنچه گردد.



 


در باب راه رفتن:

سعی کنید تق تق پاشنه کفشتان به گونه ای تنظیم گردد که یک ملودی عاشقانه را برای مخاطب تداعی کند.

هیچگاه فاصله مابین قدمهایتان از دو سانتیمتر تجاوز نکند هر جند عجله داشته باشید.



 


در باب لبخند زدن:

آداب لبخند زدن بستگی به مستقیمی به وضعیت دندانهایتان دارد اگر
دندانهایتان کج و معوج، لک لک، فاصله دار و دارای سایر نا هنجاریها
دارید(که متاسفنه یا خوشبختانه اکسر خانوما همین وضو دارن) …….. تبسمی
کفایت میکند

اگر دندان کناری خود را طلا کرده اید از همان طرف بخندید

اگر اصولا دندانی در کار نیست به گونه ای چشمان را خمار کنید که کار لبخند را میکند



 


در باب ورود به کلاس:

هنگامی وارد کلاس شوید که حداقل یک ربع ساعت از شروع آن گذشته و همه دانشجویان سر کلاس حاضر باشند.

به قول خودتون هر جا دیر بری کلاس داره

موقع نشستن دورترین و سختترین صندلی را برای نشستن تا حسابی رسیدن به
صندلی مورد نظر طول بکشد سپس ده دقیقه وقت به جمع و جور کردن مانتو اختصاص
بدید

بهتر است هنگام ورود به کلاس کاور گیتاری (ولی خالی) روی دوشتان حمل شود



 


خوب دیگه حالا بعد از اندک ماهی دل اوون پسر رو بردی و فرداش بهتون پیشنهاد خواستگاری میده


خانمهای محترم تمامی مطالب جنبه ی طنز داره و هر چند میدونم جنبه بسیار بالاست ولی دیگه عادتی شده هر دفعه باید بگم که بعدش نفرین(کاش نفرین ناسزا میدن بعضیا)نباشه

24 ساعت زندگی یک پسر بالاشهری!

۸صبح: تو رخت خواب….. 9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده…. 8 صبح: تو رخت خواب….. 9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده…. 10 صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!) 11 صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه) 12 صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه ?? تا میس کال ??? تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله! میشه یه ساعت دیگه هم خوابید! 1ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه 2 ظهر: ماماااااااااااااان …..ناهار 3 ظهر: مامااااان جورابام کو؟ 4عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟ 5 عصر: اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن) 6 عصر: به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ?? ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ?ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر ضون بیچاره کمک و امداد…) 7 عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟ (زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه … 8 غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!! 9 شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند….. 10شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه… 12شب: مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)

مترسک۲

وقتی‌ از دور دست‌های بازت رو دیدم

ذوق کردم که شاید برای در آغوش کشیدن من

اینچنین ایستاده‌ای با دست‌هایی‌ باز!
کمی‌ نزدیکتر که شدم

متوجه شدم سر بر زیر انداخته‌ای با خود گفتم:

از خجالت دیدارمون سر بر زیر نهاده ای!
اما وقتی‌ کاملا نزدیک شدم؛

لباس سیاهی که بر تن کرده بودی رو دیدم؛فهمیدم که

میخواستی مرا بترسانی!

بوی سوختگی

تاحالا بوی سوختگی‌های مختلف رو شده تشخیص دادین؟مثلا بوی پلاستیک یا کاغذ چوب حتی سیگار!

من یه بوی جدیدی که تا به حال به مشامم نرسیده بود رو استشمام کردم!!

بوی سوختگی یه تیک گوشت پر از حس!!

حس چی‌؟!
حس دوست داشتن.

دیشب بد جوری این بو پیچیده بود!!وقتی‌ یکم دقت کردم دیدم دل یه کی‌ داره میسوزه!!

بوی جالبی‌ بود!!

پر از لحظه‌های رنگی‌ که داشتن خاکستری می‌شدن!چه قدر تلخ اون گوشه نشسته بود و به نور دروغی نگاه میکرد!

فکر میکرد خورشید اما نه اشتباه بود حقم داشت ‌حسی نمونده بود براش ...

دلم می‌خواست میتونستم آبی بپاشم روش تا بیش از این نسوزه اما مثل اینکه دیر جنبیدم خاکستری بیش نمونده بود!!!!!

انتقاد گلزار از حضور جومونگ در تهران

<>کد مطلب: 67004, P.View: 1049
انتقاد گلزار از حضور جومونگ در تهران
محمد رضا گلزار به تازگی در گفتگویی به انتقاد از حضور تبلیغاتی بازیگر نقش جومونگ در تهران پرداخته است .

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان ،او در یکی از این گفتگوها در پاسخ به این سوال درباره عدم اجازه به چهره های سرشناس ورزش و سینما برای تبلیغ کالاها گفته است : امیدوارم هرچه سریعتر در این زمینه یک تصمیم جدی جدیدی گرفته شود زیرا در همه جای دنیا چهره ها در زمینه تبلیغات مشارکتی فعال دارند . وقتی از خودی ها این شانس را می گیریم نتیجه اش این می شود که جومونگ می آید تهران و این همه پول را از کشورمان خارج می کند . از شما می پرسم این آقا آمد و آن استقبال عجیب وغریب از او شد آیا حاشیه ای داشت ؟ آیا به کسی برخورد ؟
 
بر پایه خبر جهان ،گلزار در مصاحبه دیگری دراین باره می گوید :این قانون ممنوعیت تبلیغات ستاره ها خیلی کار ناپسندیده ای است .از اینکه بسکتبالیستهای آمریکایی الاصل در لیگ ما دارند بازی می کنند، چهره های هالیوود در تبلیغات ما در بیلبوردهای سطح شهر دیده می شوند، جومونگ می آید ایران 50هزار تا زن ومرد و خبرنگار و... می روند فرودگاه استقبالش ؛حاشیه هم برایش نمی تراشند. آن وقت هنرمندان ما (بازیگران ،موزیسین ها و....)که بااین شرایط سخت کار می کنند حق تبلیغ کردن برند ازشان گرفته می شود و ما همه سرمایه های داخلی مان را داریم می فرستیم به خارج از ایران .
 
البته ایشان به دلیل یا دلایل استقبال گسترده ی مردم ایران از جومونگ، سریالش و دیگر سریال های کره ای نظیر آن اشاره ای نکردند!

به نظر می رسد اگر سینماگران عزیز ایرانی - اعم از فیلمساز و بازیگر - نیز همچون همکاران کره ایشان بیشتر به عناصری چون روابط صحیح خانوادگی، ارزشهای ملی و مذهبی، روح شرقی و ساختار عاطفه مند کارهای هنریشان اهمیت دهند، بیشتر هم مورد توجه مردم و بویژه خانواده ها قرار خواهند گرفت.

انواع داداش برای دخترها

اصولا دخترهای این زمونه هفت - هشت نوع داداش دارند. هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اینترنت 24 ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اینترنت اذیتشون کنه، خان داداش جون حالشو میگیره.
دادش شماره چهار: از نوع هنری
خوراک رفتن باهم به سینما، تئاتر و موزه و محافل نقد فیلم. بلیط جشنواره فجرشون تضمینیه. موهای این مدل داداش ترجیحا بلنده. به اضافه ریشهایی مدلدار!
داداش شماره پنج: خوش تیپ
خوراک اینه که ببره با خودش به دوستاش پز بده بگه: نگاه کنین، چه داداش جیگری دارم! داداش من خیلی خوش تیپه!
داداش شماره شش: بچه معروف
هر هفته پنجشنبهها یه پارتی دعوتت می کنه. رقصشم خوبه. همه مدله بلده برقصه!
داداش شماره هفت: متخصص کامپیوتر
هر وقت کامپیوترت خراب شد و گند زدی به سر تا پای سختافزار و نرمافزار و هرچیافزار داداش جونت میاد برات درست میکنه!
داداش شماره هشت: بچه مثبت
بچه مودبیه، وقتی میری باهاش بیرون لپهاش سرخ میشه. خوراک اینه ببری به مامانت نشون بدی، بگی مامان جون این دوست پسره منه! مامانت عاشق این جور پسراست.

عشق از دیدگاه متولدین 12 ماه سال !

متولدین فروردین ماه :
به سوی من بیا
تاتو را حس کنم
و دنیا خواهد دید
داستان عشقی سوزان را
که شعله اش در قلب من خواهى بود

به هنگام عاشقی گویی در دنیای شوالیه ها و پرنسس ها سر میکند.
قلبا عاشق است و در عشق پا بر جاست.


متولدین اردیبهشت ماه :
عشق را در چشمان منبنگر
چهره ی بر افروخته ام را ببین و عشق را حس کن
به صدای نفس های من گوش کن
و بشنو ترانه ی عشق را

عاشقی بی قرار است و کمرو ولی پرشهامت.
موسیقی بر او تاثیر فراوان دارد.



متولدین خرداد ماه :
با من به رویا بیا به رویای عشق
بیا تا بر فراز بلندترین کوه گام نهیم
بیا تا در ژرف ترین اقیانوس شنا کنیم
بیا تا به دورترین ستاره ها پر کشیم
بر عشق ما هیچ چیز ناممکن نیست

بهترین عاشق دنیاست و گفتارها و دل او پر ز رویاهای عاشقانهاست.




متولدین تیر ماه :
بهشت هیچ است
دربرابر گام برداشتن در کنار تو
در شبی زیبا
زیر نور ماه

دلی نازک و پرز محبت دارد و از دل سوختن می هراسد.

متولدین مرداد ماه :
گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است
و گل های سرخ عطری ندارند
و ستارگان دیگر نمیخوانند
آن گاه که چشم می گشایم و می بینم
با تو نیستم

عاشق پیشه است وبی عشق زندگی نمی کند.



متولدین شهریور ماه :
شاید به نظر برسد که عاشق نیستم
شاید به نظر برسد که نمی توانم عاشق باشم
شاید به نظر برسى که حتی نمی خواهم عاشق باشم
ولی نه در برابر عشقی مانند عشق من به تو
که تا آخرین لحظه عمر آن را در قلبم نگاه خواهم داشت

عشق او شعله ای کوچک ولی جاودان است و در پی عشقی حقیقی است.



متولدین مهر ماه :
با پر شورترین گفتارهای عاشقانه
با ماجراهای عاشقانه ای که خواهیم داشت
با فداکاری هایم درراه عشق به تو
خواهی دید که چگونه دوستت دارم

در امور عشقی ورزیده است وزندگی اش پر ز ماجراهای عاشقانه است .. . .
زن متولد مهر عشق خود را در عمل نیزبه اثبات می رساند.



متولدین آبان ماه :
در التهاب شنیدن ترانه ی گام های تو هستم
که به سوی من می آیی
و عاشقم بر انتظار آن لحظه که تو رادر کنار خود حس کنم
دوستت دارم

هیجان عشق برای او زیبا و پر جاذبه است ودر عشق صادق است.




متولدین آذر ماه :
نجوایی از سوی تو
نگاهی کوتاه از تو
لبخندی شیرین بر لبان زیبایت
و من خود را غرق در عشق می یافتم

خوش بین است و راستگو. شاید نگاهی شاعرانه به عشق داشته باشد.



متولدین دی ماه :
روزها ماه ها و سال هامی گذرند
و شاید هیچ چیز عوض نشود
جز من
که بیش از پیش عاشق گشته ام

شاید در ظاهر بی احساس باشد ولی قلبی گرم و پر ز عشق دارد.



متولدین بهمن ماه :
می خواهم آزاد زندگی کنم
بسان پرندگان مهاجر
ولی قفسی ساخته از عشق تو
جایی است که همواره روبه آن خواهم داشت

عشق خود را دیر ابراز می کنى و عاشق آزادی است. اولین عشق او قلبش را به تپش در می آورد و هرگز فراموش نخواهد شد.



متولدین اسفند ماه :
من آنی نیستم
که بی عشق زندگی را سر کنم
آن گاه که در رویایی عاشقانه هستم
و چشمانم را میگشایم
و عشق رویایی ام را در تو می بینم

در عشق بی نظیر است.جذاب و پرنشاط است.احساساتی و رویایی است.

وصیت نامه ی کوروش بزرگ

وصیت نامه ی کوروش بزرگ

اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جزو امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند .
جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد .

اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور دریک زر در خزانه داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد، زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست.
البته به خاطر داشته باش تو باید به این حزانه بیفزایی نه این که از آن بکاهی، من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن، زیرا قاعده بودن این مقدار زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند، اما در اولین فرصت آن چه برداشتی به خزانه بر گردان .

مادرت آتوسا ( دختر کورش کبیر ) بر گردن من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .

ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته می شود و به شکل استوانه هست در مصر آموختم .
چون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن به وجود نمی آید و غله در این انبارها چندین سال می ماند بدون این که فاسد شود .
و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه بدهی تا این که همواره آذوغه دو یاسه سال کشور در آن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از این که غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسری خوار و بار استفاده کن و غله جدید را بعد از این که بوجاری شد به انبار منتقل نما .
به این ترتیب تو برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشک سالی شود .

هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست .
چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمایند نخواهی توانست آنها را مجازات کنی چون با تو دوست اند و تو ناچاری رعایت دوستی نمایی.

کانالی که من می حواستم بین رود نیل و دریای سرخ به وجود آورم ، به اتمام نرسید و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد، تو باید آن کانال را به اتمام رسانی .
 
  • توجه کنید : همان کانالی که بعد از دو هزار و دویست سال ، بعنوان کانال سوئز توسط اروپایی ها ساخته شد .

و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آن قدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .

اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا این که در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند .
ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی، با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .

توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوی آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم دروغگو را از خود بران.
هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط مکن و برای این که عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند، قانون مالیات را وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ نمایی عمال حکومت زیاد با مردم تماس نخواهند داشت .

افسران و سربازان ارتش را راضی نگاه دار و با آنها بدرفتاری نکن، اگر با آنها بد رفتاری نمایی آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند ، اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آن ها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا این که وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .

امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتری حکومت خواهی کرد .

همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .

بعد از این که من زندگی را بدرود گفتم ، بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار ،
اما قبرم را مسدود مکن تا هر زمانی که می توانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی من را آنجا ببینی و بفهمی که من پدرت پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می کردم ، پس مردم و خود تو نیز خواهید مرد زیرا که سرنوشت آدمی این است که بمیرد، خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد ، خواه یک خارکن و هیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند،
اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت مرا ببینی، غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا این که بتواند تابوت حاوی جسدت را ببیند.

زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعی و هم قاضی نشو، اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر کند، زیرا کسی که مدعیست اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد.

هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت، زیرا قاعده این است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود .
در آباد کردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول قرار بده .

عفو و دوستی را فراموش مکن و بدان بعد از عدالت ، برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت .
ولی عفو باید فقط موقعی باشد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .

بیش از این چیزی نمی گویم، این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضرند کردم تا این که بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگم نزدیک شده است .

کوروش کبیر (Cyrus the Great)

کوروش کبیر (Cyrus the Great)
Cyrus the great
کوروش کبیر
کوروش کبیر (529-580 قبل از میلاد) اولین امپراتور هخامنشی بود. او کسی بود که حکومت پارس را با در هم آمیختن دو قبیله اصلی ایرانی - مادها و پارسیان- به وجود آورد. از او به عنوان کشورگشایی بزرگ یاد شده است زیرا در زمانی، حاکم بزرگترین امپراتوریهایی بود که تا کنون به وجود آمده اند. او به خاطر بردباری بی مانند و رفتار بزرگ منشانه اش در برابر مغلوبین جنگ نیز شهرت فراوانی دارد.

کوروش به محض غلبه بر مادها، دولتی را برای این قلمرو خود در نظر گرفت و مامورین دولتی را از بین بزرگان هر دو قبیله برگزید. پس از فتح آسیای صغیر(شبه جزیره بزرگی که در میان دریای مدیترانه و دریای سیاه قرار دارد)، کوروش سپاه خود را به سمت مرزهای شرقی حرکت داد. با ادامه حرکت به سمت شرق، او سرزمینهای مسیر خود تا رود سیحون ( آمودریا) را فتح کرد و پس از عبور از سیحون، به سی دریا در آسیای مرکزی رسید و در آنجا به منظور دفاع از این مرزها در برابر هجوم قبایل کوچ نشین آسیای مرکزی، شهرهایی با برج وباروی مستحکم و نیرومند بنا کرد.

پیروزیهای کوروش در شرق موجب شد تا موقعیت برای فتح غرب مناسب شود.حالا نوبت بابل و مصر بود. زمانی که کورش بابل را فتح کرد، به یهودیان ساکن آن اجازه داد تا به " سرزمین موعود" باز گردند و با برخورد توام با احترام و مدارا با اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم نژادهای دیگر، به عنوان یک فاتح آزادی بخش، مشهور شد و امروز نام کوروش، به عنوان یکی از محبوب ترین و مورد احترام ترین امپراتوران در تاریخ به ثبت رسیده است.

فرمان کوروش کبیر
فرمان کوروش کبیر که بر روی یک استوانه گلین، به خط میخی و به زبان آریایی نوشته شده است، در 1878 در جریان حفاریهای محل تمدن بابل، به دست آمد. در این فرمان، کوروش، شیوه رفتار انسانی با ساکنان سرزمین بابل را برای فاتحان ایرانی شرح داده است.

این سند به عنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته شده است و در سال 1971، سازمان ملل متحد ترجمه متن آنرا به تمام زبانهای رسمی به چاپ رساند و آن را در اختیار دفاتر این سازمان در کشورهای مختلف قرار داد.

در اینجا بخش آغاز این فرمان را می خوانید:
"آنگاه که من به آرامش و بی آزاربه بابل در آمدم در میان هلهله و شادی اورنگ فرمانروایی را در در کاخ پادشاهی استوار داشتم ... بی شمار سپاهانم به صلح در بابل گام بر داشتند. روا نداشتم کسی وحشت را بر سرزمین سومر و اکد فرا آرد. نیازمندیهای بابل و تمامی پرستشگاه های آنان را پیش دیده داشتم و در بهبود زندگی همگان کوشیدم. همه یوغ های ننگین بردگی را از مردمان بابل بر داشتم. خانه های ویرانشان را آباد کردم. به تیره بختیهاشان پایان دادم. مردوک مهتر خدای، از کردارم شاد شد و به من کوروش، پادشاهی که او را نیایش کرد و به کمبوجیه پسرم ... و به همه سپاهیانم، مهربانانه برکت داد از ته دل در پیشگاهش خدایگانی والای او را بس گرامی داشتیم. و همه پادشاهانی که در بارگاه خود به تخت نشسته اند در چهار گوشه جهان از فرا دریا تا فرو دریا ... همه ی پادشاهان باختر زمین که در خیمه ها سکونت داشتند برای من خراج گران آوردند و در بابل بر پایم بوسه زدند. از... تا شهرهای اشور و شوش آگاده اشنونا شهرهای زمبان مورنو در تا قلمرو سرزمین گوتیوم شهرهای مقدس فراسوی دجله را که پرستشگاه هاشان دیر زمانی ویران بود مرمت کردم و پیکره ی ایزدانی را که میان آنان جای داشتند به جای خود بازگرداندم و در منزلگاهی پایدار اقامت دادم. تمام مردمان آواره را جمع کردم و خانه هاشان را به آنان باز گرداندم ... اجازه دادم همگان در صلح بزیند."

کوروش بزرگ

کوروش بزرگ




کوروش بزرگ
(۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، همچنین معروف به کوروش دوم نخستین شاه و بنیان‌گذار دودمان شاهنشاهی هخامنشی است. شاه پارسی، به‌خاطر بخشندگی‌، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شده‌است.

ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان، که وی سرزمین‌های ایشان را تسخیر کرده بود، او را سرور و قانونگذار می‌نامیدند. یهودیان این پادشاه را به منزله مسح‌شده توسط پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند..


واژهٔ کوروش


نام کوروش در زبان‌های گوناگون باستانی به‌گونه‌های مختلف نگاشته شده‌است:
پارسی باستان: Kūruš
در کتیبه‌های عیلامی: Ku-rash
درکتیبه‌های بابلی: Ku-ra-ash
در زبان یونانی باستان: Κῦρος آمده‌است.
در زبان عبری: کورِش Koresh
در زبان لاتین: سیروس Cyrus؛ صورت لاتین نام کوروش به فارسی بازگشته و به عنوان نام در ایران استفاده می‌شود.

دورهٔ جوانیتبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می‌رسد که برای چند نسل بر انشان(شمال خوزستان کنونی)، در جنوب غربی ایران، حکومت کرده بودند. کوروش درباره خاندانش بر سفالینهٔ استوانه شکلی محل حکومت آن‌ها را نقش کرده‌است. بنیانگذار سلسلهٔ هخامنشی، شاه هخامنش انشان بوده که در حدود ۷۰۰ می‌زیسته‌است. پس از مرگ او، فرزندش چا ایش پیش به حکومت انشان رسید. حکومت چا ایش پیش نیز پس از مرگش توسط دو نفر از پسرانش کوروش اول شاه انشان و آریارامن شاه پارس دنبال شد. سپس، پسران هر کدام، به ترتیب کمبوجیه اول شاه انشان و آرشام شاه پارس، بعد از آن‌ها حکومت کردند. کمبوجیه اول با شاهدخت ماندانا دختر ایشتوویگو )آژی دهاک یا آستیاگ) پادشاه ماد ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود.

تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتزیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه می‌باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و پرسی سایکس و حسن پیرنیا، شرح چگونگی زایش کوروش را از هرودوت برگرفته‌اند. بنا به نوشته هرودوت، آژی دهاک شبی خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که همدان و کشور ماد و تمام سرزمین آسیا را غرق کرد. آژی دهاک تعبیر خواب خویش را از مغ‌ها پرسش کرد. آنها گفتند از او فرزندی پدید خواهد آمد که بر ماد غلبه خواهد کرد. این موضوع سبب شد که آژی دهاک تصمیم بگیرد دخترش را به بزرگان ماد ندهد، زیرا می‌ترسید که دامادش مدعی خطرناکی برای تخت و تاج او بشود. بنابر این آژی دهاک دختر خود را به کمبوجیه اول شاه آنشان که خراجگزار ماد بود، به زناشویی داد.

ماندانا پس از ازدواج با کمبوجیه باردار شد و شاه این بار خواب دید که از شکم دخترش تاکی رویید که شاخ و برگهای آن تمام آسیا را پوشانید. پادشاه ماد، این بار هم از مغ‌ها تعبیر خوابش را خواست و آنها اظهار داشتند، تعبیر خوابش آن است که از دخترش ماندانا فرزندی بوجود خواهد آمد که بر آسیا چیره خواهد شد. آستیاگ بمراتب بیش از خواب اولش به هراس افتاد و از این رو دخترش را به حضور طلبید. دخترش به همدان نزد وی آمد. پادشاه ماد بر اساس خوابهایی که دیده بود از فرزند دخترش سخت وحشت داشت، پس زادهٔ دخترش را به یکی از بستگانش بنام هارپاگ، که در ضمن وزیر و سپهسالار او نیز بود، سپرد و دستور داد که کوروش را نابود کند. هارپاگ طفل را به خانه آورد و ماجرا را با همسرش در میان گذاشت. در پاسخ به پرسش همسرش راجع به سرنوشت کوروش، هارپاگ پاسخ داد وی دست به چنین جنایتی نخواهد آلود، چون یکم کودک با او خوشایند است. دوم چون شاه فرزندان زیاد ندارد دخترش ممکن است جانشین او گردد، در این صورت معلوم است شهبانو با کشنده فرزندش مدارا نخواهد کرد. پس کوروش را به یکی از چوپان‌های شاه به‌ نام مهرداد (میترادات) داد و از از خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمهٔ ددان گردد.

چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سپاکو از موضوع با خبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. مهرداد شهامت این کار را نداشت، ولی در پایان نظر همسرش را پذیرفت. پس جسد مرده فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت.

روزی کوروش که به پسر چوپان معروف بود، با گروهی از فرزندان امیرزادگان بازی می‌کرد. آنها قرار گذاشتند یک نفر را از میان خود به نام شاه تعیین کنند و کوروش را برای این کار برگزیدند. کوروش همبازیهای خود را به دسته‌های مختلف بخش کرد و برای هر یک وظیفه‌ای تعیین نمود و دستور داد پسر آرتم بارس را که از شاهزادگان و سالاران درجه اول پادشاه بود و از وی فرمانبرداری نکرده بود تنبیه کنند. پس از پایان ماجرا، فرزند آرتم بارس به پدر شکایت برد که پسر یک چوپان دستور داده‌است وی را تنبیه کنند. پدرش او را نزد آژی دهاک برد و دادخواهی کرد که فرزند یک چوپان پسر او را تنبیه و بدنش را مضروب کرده‌است. شاه چوپان و کوروش را احضار کرد و از کوروش سوال کرد: «تو چگونه جرأت کردی با فرزند کسی که بعد از من دارای بزرگ‌ترین مقام کشوری است، چنین کنی؟» کوروش پاسخ داد: «در این باره حق با من است، زیرا همه آن‌ها مرا به پادشاهی برگزیده بودند و چون او از من فرمانبرداری نکرد، من دستور تنبیه او را دادم، حال اگر شایسته مجازات می‌باشم، اختیار با توست.»

آژی دهاک از دلاوری کوروش و شباهت وی با خودش به اندیشه افتاد. در ضمن بیاد آورد، مدت زمانی که از رویداد رها کردن طفل دخترش به کوه می‌گذرد با سن این کودک برابری می‌کند. بنابراین آرتم بارس را قانع کرد که در این باره دستور لازم را صادر خواهد کرد و او را مرخص کرد. سپس از چوپان درباره هویت طفل مذکور پرسشهایی به عمل آورد. چوپان پاسخ داد: «این طفل فرزند من است و مادرش نیز زنده‌است.» اما شاه نتوانست گفته چوپان را قبول کند و دستور داد زیر ***جه واقعیت امر را از وی جویا شوند.

چوپان ناچار به اعتراف شد و حقیقت امر را برای آژی دهاک آشکار کرد و با زاری از او بخشش خواست. سپس آژی دهاک دستور به احضار هارپاگ داد و چون او چوپان را در حضور پادشاه دید، موضوع را حدس زد و در برابر پرسش آژی دهاک که از او پرسید: «با طفل دخترم چه کردی و چگونه او را کشتی؟» پاسخ داد: «پس از آن که طفل را به خانه بردم، تصمیم گرفتم کاری کنم که هم دستور تو را اجرا کرده باشم و هم مرتکب قتل فرزند دخترت نشده باشم» و ماجرا را به طور کامل نقل نمود. آژی دهاک چون از ماجرا خبردار گردید خطاب به هارپاگ گفت: امشب به افتخار زنده بودن و پیدا کردن کوروش جشنی در دربار برپا خواهم کرد. پس تو نیز به خانه برو و خود را برای جشن آماده کن و پسرت را به اینجا بفرست تا با کوروش بازی کند. هارپاگ چنین کرد. از آنطرف آژی دهاک مغان را به حضور طلبید و در مورد کورش و خوابهایی که قبلاً دیده بود دوباره سوال کرد و نظر آنها را پرسید. مغان به وی گفتند که شاه نباید نگران باشد زیرا رویا به حقیقت پیوسته و کوروش در حین بازی شاه شده‌است پس دیگر جای نگرانی ندارد و قبلاً نیز اتفاق افتاده که رویاها به این صورت تعبیر گردند. شاه از این ماجرا خوشحال شد. شب هنگام هارپاگ خوشحال و بی خبر از همه جا به مهمانی آمد. شاه دستور داد تا از گوشتهایی که آماده کرده‌اند به هارپاگ بدهند ؛ سپس به هارپاگ گفت می‌خواهی بدانی که این گوشتهای لذیذ که خوردی چگونه تهیه شده‌اند.سپس دستور داد ظرفی را که حاوی سر و دست و پاهای بریده فرزند هارپاگ بود را به وی نشان دهند. هنگامی که ماموران شاه درپوش ظرف را برداشتند هارپاگ سر و دست و پاهای بریده فرزند خود را دید و گرچه به وحشت افتاده بود. خود را کنترول نمود و هیچ تغییری در صورت وی رخ نداد و خطاب به شاه گفت: هرچه شاه انجام دهد همان درست است و ما فرمانبرداریم.این نتیجه نافرمانی هارپاگ از دستور شاه در کشتن کوروش بود.

کوروش برای مدتی در دربار آژی دهاک ماند سپس به دستور وی عازم آنشان شد. پدر کوروش کمبوجیه اول و مادرش ماندانا از وی استقبال گرمی به عمل آوردند. کوروش در دربار کمبوجیه اول خو و اخلاق والای انسانی پارس‌ها و فنون جنگی و نظام پیشرفته آن‌ها را آموخت و با آموزش‌های سختی که سربازان پارس فرامی‌گرفتند پرورش یافت. بعد از مرگ پدر وی شاه آنشان شد.



دورهٔ قدرت



بعد از آنکه کوروش شاه آنشان شد در اندیشه حمله به مادافتاد.دراین میان هارپاگ نقشی عمده بازی کرد.هارپاگ بزرگان ماد را که از نخوت و شدت عمل شاهنشاه ناراضی بودند بر ضد ایشتوویگو(آژی دهاک)شورانید و موفق شد، کوروش را وادار کند بر ضد پادشاه ماد لشکرکشی کند و او را شکست بدهد.با شکست کشور ماد به‌وسیله پارس که کشور دست نشانده و تابع آن بود، پادشاهی ۳۵ سالهایشتوویگو پادشاه ماد به انتها رسید، اما به گفته هرودوت کوروش به ایشتوویگو آسیبی وارد نیاورد و او را نزد خود نگه داشت. کوروش به این شیوه در ۵۴۶ پادشاهی ماد و ایران را به دست گرفت و خود را پادشاه ایران اعلام نمود.کوروش پس از آنکه ماد و پارس را متحد کرد و خود را شاه ماد و پارس نامید، در حالیکه بابل به او خیانت کرده بود، خردمندانه از قارون، شاه لیدی خواست تا حکومت او را به رسمیت بشناسد و در عوض کوروش نیز سلطنت او را بر لیدی قبول نماید. اما قارون (کرزوس) در کمال کم خردی به جای قبول این پیشنهاد به فکر گسترش مرزهای کشور خود افتاد و به این خاطر با شتاب سپاهیانش را از رود هالسی (قزل‌ایرماق امروزی در کشور ترکیه) که مرز کشوری وی و ماد بود گذراند و کوروش هم با دیدن این حرکت خصمانه، از همدان به سوی لیدی حرکت کرد و دژسارد که آن را تسخیر ناپذیر می‌پنداشتند، با صعود تعدادی از سربازان ایرانی از دیواره‌های آن سقوط کرد و قارون (کروزوس)، شاه لیدی به اسارت ایرانیان درآمد و کوروش مرز کشور خود را به دریای روم و همسایگی یونانیان رسانید. نکته قابل توجه رفتار کوروش پس ازشکست قارون است. کوروش، شاه شکست خورده لیدی را نکشت و تحقیر ننمود، بلکه تا پایان عمر تحت حمایت کوروش زندگی کرد و مردمسارد علی رغم آن که حدود سه ماه لشکریان کوروش را در شرایط جنگی و در حالت محاصره شهر خود معطل کرده بودند، مشمول عفو شدند.

پس از لیدی کوروش نواحی شرقی را یکی پس از دیگری زیر فرمان خود در آورد و به ترتیب گرگان (هیرکانی)، پارت، هریو (هرات)، رخج، مرو، بلخ، زرنگیانا (سیستان) و سوگود (نواحی بین آمودریا و سیردریا) و ثتگوش (شمال غربی هند) را مطیع خود کرد. هدف اصلی کوروش از لشکرکشی به شرق، تأ مین امنیت و تحکیم موقعیت بود وگرنه در سمت شرق ایران آن روزگار، حکومتی که بتواند با کوروش به معارضه بپردازد وجود نداشت. کوروش با زیر فرمان آوردن نواحی شرق ایران، وسعت سرزمین‌های تحت تابعیت خود را دو برابر کرد. حال دیگر پادشاه بابِل از خیانت خود به کوروش و عهد ***ی در حق وی که در اوائل پیروزی او بر ماد انجام داده بود واقعاً پشیمان شده بود. البته ناگفته نماند که یکی از دلایل اصلی ترس «نبونید» پادشاه بابِل، همانا شهرت کوروش به داشتن سجایای اخلاقی و محبوبیت او در نزد مردم بابِل از یک سو و نیز پیش‌بینی‌های پیامبران بنی اسرائیل درباره آزادی قوم یهود به دست کوروش از سوی دیگر بود.



آزادسازی یهودیان دربند و اجازهٔ بازگشت به و بازسازی اورشلیم توسط کوروش بزرگ

بابل بدون مدافعه در ۲۲ مهرماه سال ۵۳۹ ق.م سقوط کرد و فقط محله شاهی چند روز مقاومت ورزیدند، پادشاه محبوس گردید و کوروش طبق عادت، در کمال آزاد منشی با وی رفتار کرد و در سال بعد (۵۳۸ق.م) هنگامی که او در گذشت عزای ملی اعلام شد و خود کوروش در آن شرکت کرد. با فتح بابل مستعمرات آن یعنی سوریه، فلسطین و فنیقیه نیز سر تسلیم پیش نهادند و به حوزه حکومتی اضافه شدند. رفتار کوروش پس از فتح بابل جایگاه خاصی بین باستان‌شناسان و حتی حقوقدانان دارد. او یهودیان را آزاد کرد و ضمن مسترد داشتن کلیه اموالی که بخت النصر (نبوکد نصر) پادشاه مقتدر بابِل در فتح اورشلیم از هیکل سلیمان به غنیمت گرفته بود، کمک‌های بسیاری از نظر مالی و امکانات به آنان نمود تا بتوانند به اورشلیم بازگردند و دستور بازسازی هیکل سلیمان را صادر کرد و به همین خاطر در بین یهودیان به عنوان منجی معروف گشت که در تاریخ یهود و در تورات ثبت است علاوه بر این به همین دلیل دولت اسرائیل از کوروش قدردانی کرده و یادش را گرامی داشته‌است.



فرزندان



پس از مرگ کورش، فرزند ارشد او کمبوجیه به سلطنت رسید. وی، هنگامی که قصد لشگرکشی به سوی مصر را داشت، از ترس توطئه، دستور قتل برادرش بردیا را صادر کرد.{ولی بنا به کتاب سرزمین جاوید از باستانی پاریزی(کمبوجیه به دلیل بی احترامی فرعون به مردم ایران وکشتن 15 ایرانی به مصر حمله کرد که بردیه که در طول جنگ در ایران به سر میبرد برای انکه با کمبوجیه که برادر دوقلوی او بود اشتباه نشود با پنهان کردن خود از مردم به وسیله نقابی از خیانت به برادرش امتناع کرد ولی گویمات مغ با کشتن بردیه و شایعه کشته شدن کمبوجیه و با پوشیدن نقاب بر مردم ایران تا مدت کوتاهی پادشاهی کرد.)} در راه بازگشت کمبوجیه از مصر، یکی از موبدان دربار به نام گئومات مغ، که شباهتی بسیار به بردیا داشت، خود را به جای بردیا قرار داده و پادشاه خواند. کمبوجیه با شنیدن این خبر در هنگام بازگشت، یک شب و به هنگام باده‌نوشی خود را با خنجر زخمی کرد که بر اثر همین زخم نیز درگذشت. کورش بجز این دو پسر، دارای سه دختر به نام‌های آتوسا و آرتیستون و مروئه بود که آتوسا بعدها با داریوش اول ازدواج کرد و مادر خشایارشا، پادشاه قدرتمند ایرانی شد.

آتوسا دختر کوروش است. داریوش بزرگ با پارمیدا و آتوسا ازدواج کرد که داریوش بزرگ از آتوسا صاحب پسری بنام خشیارشا شد.

این تصویر تغییر اندازه یافته است.برای دیدن اندازه واقعی اینجا کلیک کنید اندازه واقعی تصویر 650x335.


آخرین نبرد



کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب قوم ایرانی‌تبار سکا که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت می‌پرداختند (و بنابرروایتی ملکه‌شان به نام تهم‌رییش، از ازدواج با کوروش امتناع ورزیده بودبه سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانه‌ای بود که لشگریان کورش باید از آن عبور می‌کردند. (کوروش در استوانه حقوق بشر می‌گوید: هر قومی که نخواهد من پادشاهشان باشم من مبادرت به جنگ با آنها نمیکنم.)این به معنی دمکراسی و حق انتخاب هست. پس نمی‌توان دلیل جنگ کوروش با سکا‌ها را نوعی دلیل شخصی بین ملکه و کوروش دید چون این مخالف دمکراسی کوروش هست. و اما جنگ با سکا به دلیل تعرض سکاها به ایران و غارت مال مردم بود.}. هنگامی که کورش به این رودخانه رسید، تهم‌رییش ملکه سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد. یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند و یا اجازه دهند که لشگریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کورش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی او، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدی که تا پایان عمر به عنوان یک مشاور به کورش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد. استدالال او چنین بود که در صورت نبرد در خاک ایران، اگر لشگر کورش شکست بخورد تمامی سرزمین در خطر می‌افتد و اگر پیروز هم شود هیچ سرزمینی را فتح نکرد. در مقابل اگر در خاک سکاها به جنگ بپردازند، پیروزی ایرانیان با فتح این سرزمین همراه خواهد بود و شکست آنان نیز تنها یک شکست نظامی به شمار رفته و به سرزمین ایران آسیبی نمی‌رسد. کورش این استدلال را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد. پیامد این نبرد کشته شدن کورش و شکست لشگریانش بود. تهم‌رییش سر بریده کوروش را در ظرفی پر از خون قرار داد و چنین گفت: «تو که با عمری خونخواری سیر نشده‌ای حالا آنقدر خون بنوش تا سیراب شوی» پس از این شکست، لشگریان ایران با رهبری کمبوجیه، پسر ارشد کورش به ایران بازگشتند. طبق کتاب «کوروش در عهد عتیق و قرآن مجید» نوشته دکتر فریدون بدره‌ای و از انتشارات امیر کبیر کوروش در این جنگ کشته نشده و حتی پس از این نیز با سکاها جنگیده‌است. منابع تاریخی معتبر در کتاب یادشده معرفی شده‌است.کوروش پادشاه بزرگ و انسان دوست بود


مقبره کوروش بزرگ



وصیت نامه



فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته‌ام. من آن را با نشانه‌های آشکار دریافته‌ام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی‌کنم که از هنگام جوانی ناتوان‌ترم. من دوستان را به خاطر نیکویی‌های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان‌بردار خویش دیده‌ام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می‌گذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر می‌گذرم، شما و میهنم را خوشبخت می‌بینم و از این رو می‌خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب . در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست. باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست می‌دارم ولی فرزند بزرگترم که آزموده‌تر است کشور را سامان خواهد داد. فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پرورده‌ام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن‌تری هستند. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند . هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید .اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد . من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم . نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود. به نام خدا و نیاکان درگذشته‌ی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بی‌جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که این‌همه چیزهای نغز و زیبا می‌پرورد آمیخته گردد. من همواره مردم را دوست داشته‌ام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می‌بخشد آمیخته گردم. هم‌اکنون درمی یابم که جان از پیکرم می‌گسلد ... اگر از میان شما کسی می‌خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید . زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود. از همه پارسیان و هم‌ پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند. به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.



ذوالقرنین



درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده‌است.

کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنها بررسی‌هایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه‌های قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه‌ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می‌باشد. شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش را ذوالقرنین می‌دانند. آیت الله طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صانعی از معتقدان این نظر هستند.

وصیت نامه داریوش کبیر









  وصیت نامه داریوش کبیر

اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد .

اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور دریک زر در خزانه داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد، زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست. البته به خاطر داشته باش تو باید به این حزانه بیفزایی نه این که از آن بکاهی، من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند، اما در اولین فرصت آن چه برداشتی به خزانه بر گردان .

مادرت آتوسا ( دختر کورش کبیر ) بر گردن من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .

ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته می شود و به شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن به وجود نمی آید و غله در این انبارها چندین سال می ماند بدون این که فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه بدهی تا این که همواره آذوغه دو یاسه سال کشور در آن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از این که غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسری خوار و بار استفاده کن و غله جدید را بعد از این که بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشک سالی شود .

هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست، چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمایند نخواهی توانست آنها را مجازات کنی چون با تو دوست اند و تو ناچاری رعایت دوستی نمایی.

کانالی که من می حواستم بین رود نیل و دریای سرخ به وجود آورم ( کانال سوئز ) به اتمام نرسید و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد، تو باید آن کانال را به اتمام رسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آن قدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .

اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا این که در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی، با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .

توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوی آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم دروغگو را از خود بران. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط مکن و برای این که عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند، قانون مالیات را وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ نمایی عمال حکومت زیاد با مردم تماس نخواهند داشت .

افسران و سربازان ارتش را راضی نگاه دار و با آنها بدرفتاری نکن، اگر با آنها بد رفتاری نمایی آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند ، اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آن ها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا این که وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .

امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتری حکومت خواهی کرد .

همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .

بعد از این که من زندگی را بدرود گفتم ، بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار ، اما قبرم را مسدود مکن تا هر زمانی که می توانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی من را آنجا ببینی و بفهمی که من پدرت پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می کردم مردم و تو نیز خواهید مرد زیرا که سرنوشت آدمی این است که بمیرد، خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد ، خواه یک خارکن و هیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند، اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت مرا ببینی، غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا این که بتواند تابوت حاوی جسدت را ببیند.

زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعی و هم قاضی نشو، اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر کند، زیرا کسی که مدعیست اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد.

هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا که اگر از آبادکردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت، زیرا قائده اینست که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود، در آباد کردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول قرار بده .

عفو و دوستی را فراموش مکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولی عفو باید فقط موقعی باشد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .

بیش از این چیزی نمی گویم، این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو اینجا حاضراند کردم تا این که بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگم نزدیک شده است .





وصیت نامه کوروش هخامنشی

وصیت نامه کوروش هخامنشی

 

       ای پروردگار بزرگ ، خداوند نیاکان من ، ای آفتاب و ای خدایان این قربانیها را از من بپذیرید و سپاس و نیایش مرا نیز در ازای عنایاتی که نسبت به من فرموده و در همه زندگانیم به وسیله علایم آسمانی ، نوای پرندگان و ندای انسان ارشادم کرده اید که چه باید بکنم و از چه کارها احتراز نمایم .به خصوص قدر شناسی بی حد و قیاس دارم که هیچ گاه مرا از یاری و حمایت خود محروم نداشته اید و هرگز حتی در حین نهایت کامیابی باز مقهور غرور نشده ام . اکنون از درگاه متعال شما در خواست دارم زندگی فرزندانم ، زن ، دوستانم و وطنم را قرین نیکی و سعادت بدارید و مرگ مرا هم مانند زندگانیم توام با عزت و افتخار .

 

       پسران من و شما ای دوستانم ، پایان عمر من فرا رسیده است . من این حالت درگذشت را بنا بر آثار و قراینی درک می کنم . وقتی که از میان شما رفتم باید به وسیله گفتار و عمل نشان دهید که مرد سعیدی بوده ام .هنگامی که کودک بودم و باز در اوان جنوانی و روزگار سالخوردگی از نعمتها و خوشیهای هر یک از آن مراحل نیک برخوردار شده ام ، با مرور زمان بر قدرتم پیوسته افزوده شده است اما در زمان کهولت نا توان تر از عهد جوانی نبوده ام و به خاطر ندارم اقدام به کاری کرده باشم و یا چیزی طلب نموده باشم ولی کامیاب نشده باشم .به علاوه دوستانم را به وسیله نیکیها بهره مند و خوشبخت و دشمنان خود را خوار و زبون کرده ام و این سرزمین نیاکان خویش را که پیش از من نام و نشانی در آسیا نداشت به اوج ترقی و تعالی رسانیده ام و حتی یکی از کشورهای مسخر خویش را از دست نداده ام . در سراسر زندگی به آنچه خواسته ام رسیده ام و همواره نگران که مبادا به شکستی دچار آیم یا خبر نکبت باری بشنوم و همین بیم و نگرانی مانع از آن شد که به شیوه سبک سران زیاده از خود راضی و غره شوم . اینک که از میان شما می روم پسرانم را باز می گذارم ،همان فرزندانی که هدیه خدائی اند . وطن خود و دوستانم را سرفراز می گذارم و می گذرم . شکی نیست که همگان مرا خوش بخت خواهند پنداشت و یاد مرا ارجمند و گرامی خواهند داشت . اکنون باید دستوراتی راجع به کشورم و دستگاه پادشاهی خویش بدهم تا پس از درگذشتم میان شما اختلافی پیش نیاید . ای پسرانم ، من هر دو شما را یکسان دوست دارم . اما فرزند ارشدم را که بر اثر عمر طولانی تر تجربیات بیشتری دارد رهبر جرگه آزاد مردان و راهنمای کار و عمل بر می گزینم . خودم نیز در وطنم که خانه عزیز همه ماست به همین گونه بار آمده ام که در قبال بزرگتران ، برادران و هم وطنانم در شهر یا جلسات و یا در حین مذاکرات گذشت و مدارا نمایم . هر دو شما را هم به همین سان پرورش داده ام که نسبت به بزرگتران خود احترام نمایید و دیگران که از شما جوان ترند شرط و ادب و احترام را رعایت نمایند . اینها موازین و قواعدی است که به دست شما می سپارم و آن حاصل تجربه های زندگی و موافق با عادات و رسوم ملی و جزو آیین ماست .

 

       ای کمبوجیه ، پادشاهی توراست و این عین مشیت خداوندی است و تا آنجا نیز که به خودم مربوط است و به تو ای تانا اوکسار ( بردیا )حکومت خطه های ماد ، ارمنستان و کادوسیان را می سپارم . هر چند که پهناوری حصه برادر ارشدت بیشتر است و او عنوان شاهی نیز دارد تو با یان سه قطعه سهم خویش به عقیده من خوشی بیشتری خواهی داشت و گمان نمی کنم که از اسباب کامیابی و رفاه چیزی کم و کسر داشته باشی . آنچه دل و جان آدمی را وجد و جلا می بخشد در اختیار توست اما به آنچه دور از اختیار و دسترسی است ولع نمودن و غم گرفتاریهای بسیار داشتن ، از رشک کامیابیهای من دمی نیاسودن ، در راه دیگران چاه کندن و یا خود در دام بلا افتادن ، اینها نصیب و بار برادر تاج دار توست و موانعی است که مجال و فراغتی برای آسایش او باقی نخواهد گذاشت و تو ای کمبوجیه خود بهتر می دانی و گفتن من لزومی ندارد که آنچه تخت و تاجت را حفظ کند این عصای شاهی من نیست بلکه وجود یاران صدیق و وفا دار است . صداقت آنها نگهبان حقیقی تو وو مایه اقتداری است که هیچگاه بی هوده نخواهد بود . ولی همیشه در این اندیشه باش که درستی و وفا مانند علف صحرا به خودی خود رشد و نما ندارد ، زیرا اگر نهادی بود در همه افراد یکسان مشاهده می گردید . چنان که خاصیت تمام مواد طبیعی نسبت به همه افراد بشر مساوی است . هر رهبری باید پیروانی صدیق برای خود فراهم سازد و این منظور با تهدید و زور حاصل شدنی نیست بلکه لازمه آن احسان و مهربانی است .خداوند رشته محکم برادری را استوار فرموده است که اثرات و نتایج بی شمار دارد . شما نیز رفتار خود را بر این قاعده آسمانی نهاده آن را وسیله مهر ورزی متقابل قرار دهید . هر گاه چنین کنید هیچ قدرتی دیگر بر نیروی دو برادر چیرگی نخواهد یافت . آن کسی که در فکر برادر است به خویش نیکی می رساند . چه کس دیگری به قدر برادر خواستار بزرگی و سربلندی برادر است ؟ و چه کسی به وسیله ای دیگر مگر اقتدار برادر مصون از خطر ؟ ای تانا اوکسار مبادا هیچ کس بهتر و بیشتر از تو نسبت به برادرت اطاعت نماید و در حمایت وی از تو کوشا تر باشد . برکات قدرت او و یا ادبار و بدبختی او زودتر از هر کس به تو خواهد رسید . پس خودت انصاف بده که در ازای کمترین محبت از کدام ناحیه خیر و خوشی بیشتری انتظار توانی داشت و در مقابل مدد و حمایت خودت یاری و حمایت بیشتر ؟ آیا سخت تر از سردی و برودت بین دو برادر چیزی هست ؟ کدام قدر و احترامی گرامی تر از احترام متقابل دو برادر می شود ؟ ای کمبوجیه تو نیز بدان که فقط برادری که در قلب برادر کانون محبتی دارد از مکر و فسون مردم زمانه مصون خواهد بود . ای هر دو فرزندم شما را به خدایان اجداد خویش سوگند می دهم که اگر به خوشنودی خاطرم علاقه دارید با هم خوب باشید و خیال نکنید چون از میان شما بروم پاک نیست و نابود شده ام . شما با دیدگان ظاهری خود هیچگاه روحم را ندیده اید اما همواره شاهد اثراتش بوده اید . ایا ندیده اید که روح مقتولان چه اتشی در جان جنایت کاران می افکند و شراره انتقام چه طوفانی در وجود تبهکاران بر می انگیزد ؟ آیا خیال می کنید اگر آدمیان می دانسته اند که ارواح آنها هیچگونه قدرتی ندارد باز احترام و ستایش مردگان دوام می یافت ؟

 

       ای فرزندانم بدانید که هستی روح انسان فقط تا وقتی نیست که در این تن فانی است و تا از بدن رفت ، نابود می شود . نه ، به عقیده من تا موقعی که روح در کالبد ماست مایه زندگی تن است و این تصور به نظر من دور از امکان که با جدایی از بدن بی جان ، روح نیست و نابود می گردد . برعکس پس از رهایی از تن که سرانجام پاک و منزه و از بندها آزاد می شود به عالی ترین مدارج عضم و تعالی خواهد رسید . وقتی که بدن ما به حالت انحلال افتاد هر یک از اجزای ترکیبی آن به عنصر اصلی خود باز می گردد . در هر حال خواه روح فانی شود یا باقی بماند ، باز دیدنی نیست . ملاحظه کنید این دو عامل توامان کامل ، یعنی مرگ و خواب چه شباهت عظیمی با هم دارند . در خواب است که روح انسان حد اعلای جنبه ملکوتی خود را باز می یابد و آنچه را که شدنی است و در پیش است در می یابد زیرا که در حالت خواب بیش از هر موقع دیگر روح آزاد است . پس اگر آنچه می گویم حقیقت باشد و روح فقط از بدن جدا و آزاد می شود بر شما است که در تکریم و نیایش روح من بکوشید و به آنچه اندرز می دهم رفتار کنید و اگر هم چنین نباشد و هستی روح به بقای تن بسته باشد و فانی می شود ، خداوند همواره جاودانی است و بر همه امور عالم ناظر و قادر متعال و نگهبان نظم کرداری جهان است و عظمت و خیر او به وهم و خیال در نیاید .

 

       ای فرزندان ، پس از خدا بترسید و هرگز در پندار و گفتار و رفتار به راه گناه نروید .بعد از پروردگار ، انتظارم از شما این است که به افراد بشر که در نتیجه زاد و ولد جاودانی هستند احترام بگذارید ، زیرا که خدایان شما را در ظلمت مستور نمی دارند بلکه کردار شما در انظار نیک هویدا است . هر گاه اعمال شما قرین نیکی و داد باشد نفوذ و قدرت شما درخشان خواهد نمود ، اما اگر در صدد صدمه و آزار یکدیگر برآیید اعتماد همگان از شما سلب خواهد شد ، چون تا معلوم شود که نسبت به کسی که بیش از همه باید احترام و محبت ورزید اندیشه آزار دارید ، هیچ کس اگر خود نیز مایل باشد باز به شما اطمینان نخواهد داشت .پس اگر سخنانم به اندازه کافی خوش اثر و نافذ باشد و به رعایت وظایف خود نسبت به یکدیگر آشنا می شوید چه بهتر و گرنه تاریخ که بهترین مربی است به شما درس عبرت خواهد داد . زیرا که والدین همواره درباره فرزندان خویش علاقه دارند و برادران نسبت به یکدیگر . اما مواردی هم بر خلاف این قاعده طبیعی پیش آمده است . از این رو خود درست بنگرید که کدام راه نتیجه بهتری داشته است و ار آن پیروی کنید که عین صلاح و رستگاری است .

      

       وقتی که از دنیا رفتم بدنم را در تابوت زر یا نقره و یا هر گونه حفاظ دیگری نگذارید ، بلکه هر چه زودتر دفن کنید و چه بهتر که در آغوش خاک که مادر همه نعمتهای نیک و نازنین است و نگهبان چیزهای خوب و سودمند ، آرام گیرم . من در همه عمر خود خواستار خیر و صلاح آدمیان بوده ام و بس نیکو است که در دل خاک که ولی نعمت بشر است بمانم . ایرانیان و یارانم را بر مزارم فرا آورید تا شریک آسودگی و سعادتم باشند و تهنیتم گویند که سرانجام ، رستگار از دنیا رفته ام و دیگر بار غصه و ادبار ندارم . خواه من با خدایان قرین شوم و یا نا کام به همه آنها که هنگام دفن جنازه ام حضور دارند ، پیش از فرا رفتن به خاطر وجودی که سعادتمند زیسته است بخششها کنید و این آخرین حرفم را نیز در خاطر یسپارید : « اگر بخواهید دشمنان خود را خوار کنید ، با دوستان خویش خوبی کنید »

چهارشنبه‌سوری' نام جشنی است که تغییر یافته

چهارشنبه‌سوری' نام جشنی است که تغییر یافته مراسم باستانی پنج روز آخر سال به نام پنج روز پنجه و برگرفته از آیین زرتشتی است که ایرانیان از ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد تاکنون در پنج روز آخر هر سال، آن را با برافروختن آتش و جشن و شادی در کنار آن برگزار می‌کنند.[۱] در گاه‌شمار زرتشتیان سال ۳۶۵ روز شامل ۱۲ ماه که هرکدام دقیقاً ۳۰ روز است و ۵ روز در انتهای سال جدا از ماه‌ها است که این ۵ روز پنجه نامیده‌می‌شود که البته در هر ۴ سال یک بار ۶ روز می‌شود و در این گاهشمار روزی به عنوان چهارشنبه و به طورکلی ۷ روز هفته وجود ندارد بلکه ۳۰ روز ماه و ۵ روز انتهای سال را هرکدام با نام خاصی نام‌گذاری می‌شود.[۲] ایرانیان قبل حمله تازیان این ۵ روز آخر سال را با روش‌کردن آتش جشن می‌گرفتند و بر این اعتقاد بوده و هستند که در این ۵ روز ارواح درگذشتگان به زمین سفر می‌کنند و با همراه خانواده‌هایشان و برای آنها برکت، دوستی و پاکی در سال آینده طلب خواهند‌کرد ولی بعد از حمله تازیان به دلیل مخالفت‌های آن‌ روزگار در برپایی این مراسم ایرانیان روز چهارشنبه را که نزد اعراب نحس بوده را انتخاب کردند و آتش افروزی در این روز را با نحسی آن روز توجیه کردند.[۳] البته مراسمی که امروزه جریان دارد به طوری کلی متفاوت با آن روزگار است چون از نظر زرتشتیان آتش نماد مقدسی است و پریدن از روی آن به نوعی بی‌احترامی به آن نماد تلقی می‌شود.[۴] جشن آتش در واقع پیش درآمد جشن نوروز است که نوید دهنده رسیدن بهار و تازه شدن طبیعت است. واژه چهارشنبه سوری از دو وازه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده‌است. آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‏شود[۵] که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‏کنند و از آن می‏پرند آغاز می‏شود و در زمان پریدن می‏خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در واقع این جمله نشانگر یک تطهیر و پاک‌سازی مذهبی است که واژه سوری به معنی سرخ به آن اشاره دارد.[۶] به بیان دیگر شما خواهان آن هستید که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلات شما را ازتان بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به شما بدهد. این جشنی نیست که وابسته به دین افراد باشد و در میان پارسیان یهودی و مسلمان‏، ارمنی‏ها، ترک‏ها، کردها و زرتشتی‏ها رواج دارد. در حقیقت این جشن و نقش بارز آتش در آن به علت احترام گذاشتن به دین زرتشتی است.

در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن این جشن است. مراسم سنتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده‌است.[۷]

امروزه در شهرهای سراسر جهان که جمعیت ایرانیان در آن‌ها زیاد است، آتش‌بازی و انفجار ترقه‌ها و فشفشه‌ها نیز متداول است.[۸] در سال‌های اخیر، رسانه‌های ایران توجه بیشتری به خطرات احتمالی ناشی از این مواد نشان می‌دهند.[۹]

چهارشنبه سوری

 چهارشنبه سوری 

یکی از آئینهای سالانه ایرانیان چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.

 

چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.


مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد.

 

 مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند.

 

 

ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد.

اما دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند.

 

 

در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم.در ایران کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. شنبه و یکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد."

 

"برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم."

 

"بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."

بخش کردن ماه به چهار هفته در ایران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و یک شنبه و دوشنبه و ........نامیدن روز های هفته از زمان رواج آن .شنبه واژه ای سامی و درآمده به زبان فارسی و در اصل "شنبد" بوده است.

 


"
سور "در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای "جشن"،"مهمانی"و "سرخ" آمده است

    

مراسم چهارشنبه سوری 

 

بوته افروزی 

 

در ایران رسم است که پیش از پریدن  آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می کنند. با غروب  آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها  را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های  افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند  و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه هایی  می خوانند.

زردی من از تو ، سرخی تو از من 

غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا 

ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده 

 

خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند. سرود "زردی من از تو / سرخی تو از من"

هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به  ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است.
در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود  تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلوده   نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود 
ببرد.

 

مراسم کوزه شکنی 

مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،کمی نمک به علامت شور چشمی، و یکی سکه دهشاهی به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین  می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر ، کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم  به توی کوچه» و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند.  

 

همچنین گفته میشود وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت،در روم وبسیاری از کشورهای اروپایی ،روز 21 دسامبر ( 30 آذر )  به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد.ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباهی که در محاسبه روز کبیسه رخ داد . این روز به 25 دسامبر انتقال یافت

 

فال گوش نشینی 

زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن دارند، یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهارسو می ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبتکردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجتو آرزوی خود را برآورده می پندارند. ولی اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.

 

   قاشق زنی

زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه ای مسین برمی دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.

 

آش چهارشنبه سوری  

خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» یا «آش بیمار» می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.

 

تقسیم آجیل چهارشنبه سوری

زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام «آجیل چهارشنبه سوری» از دکان رو به قبله می خریدند و پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می کردند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. امروزه، آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است.

 

 گرد آوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت "زردی من از تو، سرخی تو از من" شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است

پس امیدورام دوستان عزیز با خواندن این مطالب قشنگی این رسم را با انجام کارهای خطرناک و استفاده از ترقه های خطرناک خراب نکنند 

مراسم دیگری مانند  توپ مروارید ، فال گوش ، آش نذری پختن ، آب پاشی ، بخت گشائی دختران ، دفع چشم زخمها ، کندرو خوشبو ، قلیا سودن ، فال گزفتن هم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد

 


 

   تحریف آیین چهارشنبه سوری

 

یافته های پزوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است ، با منش ، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها ، اعتقاد به پروردگار ، امید به زندگی ، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان ، در قالب نمادها ، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود .

رفتار خشونت آمیز و مغایر با عرف و منش جامعه نطیر آنچه که امروزه تحت نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم ، در هیچکدام از این آیین ها دیده نمی شود .

 

بهتر است بگوییم ، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند ، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی ، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند

معرفی و مشخصات گوشی C5 از شرکت Nokia



مشخصات :

باند فرکانس

شبکه نسل دوم : GSM 850 / 900 / 1800 / 1900

شبکه نسل سوم : HSDPA 850 / 900 / 2100

تاریخ معرفی : فوریه 2010

تاریخ عرضه : فصل دوم 2010

سایز گوشی : -

وزن : -

صفحه نمایش : TFT

سایز صفحه نمایش : 2.2اینچ

تفکیک رنگ : 16 میلیون رنگ

رزولیشن : 320x 240 پیکسل

زنگ : MP3 , ویبره

اسپیکر : دارد

پایه خروجی صدا : جک 3.5 میلیمتری

دفترچه تلفن : تقریبا نامحدود برای شماره و مشخصه به همراه تصویر تماس گیرند

گزارش تماسها : تقریبا نامحدود

حافظه داخلی : 50 مگابایت

ورودی کارت حافظه : دارد

نوع کارت حافظه : (microSD (TransFlash

پشتیبانی کارت حافظه : 16 گیگابایت

کارت حافظه همراه : -

Class 10 (4+1/3+2 slots), 32 - 48 kbps : GPRS

Class 10, 236.8 kbps : EDGE

HSDPA 7.2 Mbps : 3G

وایرلس : ندارد

بلوتوث : دارد , v2.1 with A2DP

USB : دارد , microUSB v2.0

دوربین : 3.15 مگاپیکسل , 2048x1536 pixels

فیلمبرداری : دارد

دوربین ثانویه : ندارد

سیستم عامل : Symbian OS 9.3, S60 rel. 3.2

CPU : -

پیام : SMS, MMS, Email,IM

مرورگر : WAP 2.0/xHTML, HTML

رادیو : رادیو

بازی : دارد

GPS : دارد

جاوا : دارد , MIDP 2.0

رنگبندی : مشکی , سفید

باطری : Standard battery, Li-Ion

بررسی تخصصی Nokia X6 :

بررسی تخصصی Nokia X6 :

در دنیای نوکیا همه چیز دارای سیر تکاملی است تا یک انقلاب , پس نباید انتظار داشت که مشخصات X6 موجب تحیر و شگفتی شود .
گوشی X6 گام بعدی نوکیا برای هدایت بازار در مورد گوشی های لمسی است . در حقیقت , گوشی های لمسی با سیستم عامل سیمبین در تلاش برای رسیدن به یک معیار استاندارد در بین کاربران هستند .
و X6 ادعا می کند که صفحه نمایش خازنی خود می تواند پاسخگو باشد . همچنین X6 اولین گوشی گران قیمت و رده بالا از سری XpressMusic است .




مزایا :

• پشتیبانی از چهار باند GSM
• پشتیبانی از سه باند 3G به همراه HSDPA
• صفحه نمایش 3.2 اینچی با قابلیت نمایش 16 میلیون رنگ , TFT لمسی خازنی
• ویرایش پنجم سیمبین سری 60
• سی پی یو ARM 11 434 MHz , حافظه ی RAM 128 MB
• دوربین 5 مگاپیکسل با دو فلاش LED و اتوفوکوس
• ظبط ویدئو VGA با 30 فریم در ثانیه
• Wi-Fi 802.11 b/g و تکنولوژی UPnP
• دارای گیرنده ی GPS
• دارای حافظه ی داخلی 32GB
• رادیو FM با RDS
• بلوتوث و USB ورژن 2.0
• جک صوتی استاندارد 3.5 میلی متری
• کیفیت عالی صدا
• حسگر Proximity برا خاموش شدن خودکار صفحه نمایش
• حسگر شتابسنج برای چرخش خودکار منو و بازی های حرکتی
• اسپیکر استریو
• خروجی تلوزیون
• صفحه کلید مجازی QWERTY به صورت افقی
• برنامه Ovi Maps 3.0 Touch
• سرویس Ovi و MySpace


معایب :

• قیمت بالای X6
• اینتر فیس ضعیف
• مرورگر لمسی وب و پشتیبانی از فلش خوب نیست
• عدم وجود مجوز راهنمای صوتی مسیر یابی
• عدم وجود مرورگر Office به صورت از پیش نصب شده
• عدم شارژ باتری به وسیله ی USB
• خوانایی ضعیف در زیر نو افتاب
• گالری تصاویر کند
• عدم پشتیبانی از DivX/XviD
• عدم وجود محل کارت حافظه microSD

همان طور که در دو لیست بالا مشاهده می شود , تقریبا تغییر جدیدی در بسته ی نرم افزاری وجود ندارد . پس قیمت بالا احتمالا مربوط به سخت افزار گوشی می شود .
رابط کاربری سری 60 مشکلات بسیاری دارد , پس نوکیا X6 تقریبا به جز این مورد , در بقیه موارد نسبتا کامل و بی عیب است .



X6دارای یک جعبه ی جزئی است و اقلام چندانی در آن ندارد ولی وجود هدست WH-500 یک مزیت محسوب می شود .


هدست WH-500 مطمئنا از بهترین تجهیزات صوتی نیست ولی تفاوت چندانی با آنها ندارد . کیفیت صدای آن با کیفیت هدفون های معمولی که نوکیا اغلب به کار میبرد , خیلی فاصله دارد . ریموت هدست نیز به خوبی طراحی شده است .


نوکیا تصور کرده ( البته کاملا منطقی است ) که کابران به هدست دیگری نیاز نخواند داشت و بنابراین آنرا به صورت کاملا یکپارچه طراحی کرده اند ( به جای استفاده از ریموت تفکیک پذیر ) .
به یاد داشته باشید که نوکیا در برخی بازار ها , X6 را با هندزفری معمولی دیگری , به جای WH-500 به فروش می رساند . پس بهتر است قبل از خرید جعبه را چک کنید .
در جعبه , شارژر و کابل microUSB نیز وجود دارد . خوشبختانه این دفعه نوکیا به جای کابل کوتاه ( که معمولا به گوشی های رده متوسط اختصاص می دهد ) یک کابل استاندارد قرار داده است .
یک کتابچه ی کوچک به همراه کلیدی برای فعال سازی سرویس Comes with Music و نیز یک CD و دفترچه ی راهنما وجود دارد .

چرخش 360 درجه ی Noki X6 :

با ابعاد 111 x 51 x 13.8 میلی متر , X6 به خوبی در دست جا میگیرد . در جیب هم جای چندانی نمی گیرد ولی تاچ اسکرین ها از این هم باریک تر هستند .
وزن 122 گرم , تقریبا در حدی است که شما از یک گوشی با این ابعاد انتظار دارید .


مطمئنا نقطه ی قوت ی نوکیا X6 , صفحه نمایش 3.2 اینچی آن با قابلیت نمایش 16 میلیون رنگ و وضوح 360 x 640 پیکسل است .
ابعاد آن حدودا برای یک گوشی تاچ اسکرین برای جا شدن در جیب متوسط است .
تا کنون صفحه نمایش های WVGA بسیاری دیده ایم که دارای پیکسل های بیشتری بوده اند , پس آن را نمیتوان موفقیت بزرگی به حساب اورد .
نوآوری اصلی صفحه نمایش X6 , تکنولوژی خازنی آن است ولی مشکل آن اینست که استفاده از ان با دستکش , قلم و یا ناخن بلند غیر ممکن است .

برای بررسی میزان دقت صفحه نمایش X6 , ازمایشی بوسیله ی کشیدن خط های مستقیم انجام شد .
هر لرزشی در انها , خاطاهای سخت افزاری را نشان می دهد ولی خوشبختانه , تقریبا لرزشی دیده نشد و X6 در بالای هرم گوشی های خازنی قرار گرفت .
متاسفانه , سخت افزار تعبیه شده برای داشتن بهترین عکس العمل , به اندازه کافی قدرتمند نیست در صورتیکه که در منوهای ساده میتوان مشاهده کرد که میزان حساسیت ان بهبود یافته است .
از دیگر معایب صفحه نمایش X6 , خوانایی ضعیف آن درزیر نور خورشید است .
در حقیقت این بدترین صفحه نمایشی است ( بر حسب خوانایی زیر نور افتاب ) که نوکیا در این چند سال تولید کرده است .
سه گوشی 5800, 5230 و 5530 عالی نبودند ولی X6 از تمام اینها بدتر است .


طراحی :

نگرانی و مشکل اصلی , بدنه ی تمام پلاستیک آن است . حال انکه ممکن است برای یک گوشی متوسط مناسب باشد ولی بهتر بود کمی از جنس فلز هم برای ظاهر و هم برای پایداری استفاده میشد .


در پایین صفحه نمایش سه کلید وجو دارد که شامل دکمه های Call و End و منو است . این دکمه ها لمسی نیستند پس ممکن است ارتباط بین آنها وصفحه نمایش کمی مشکل باشد .

قیمت وفروش گوشی طرح اصلی/n97/n98/xperia

قیمت وفروش گوشی طرح اصلی/n97/n98/xperia فروش گوشی های طرح اصلیnec x peria(x1) -n82-n96 -n83-n95-f480-i900-n97-n98 و tv mobile با امکانات مناسب(تحویل 2 ساعته درب منزل در تهران) در مدل های مختلف با کمترین قیمت (زیر قیمت علاالدین) **با گارانتی14 ماهه** ارسال به شهرستانها یک روزه ، قیمت های درج شده در زیر حدود 10 تا 20 هزار تومان پاینتر از قیمت های بازار علاالدین می باشد که به لطف حذف دست واسطه ها امکان پذیر شده است. ***تمام گوشی های ذیل از نوع درجه 1 بوده و مهلت 48 ساعته برای تست را دارا میباشند.و در صورت نقصان و یا مشکل ظرف این مدت قابل ارجاع می باشند.*** ***********هدیه ویژه رم 2 گیگ************ لطفا مستقیما تماس بگیرید و از گذاشتن پیغام و smsخودداری نمایید .با تشکر گوشی های NOKIA طرح اصلی n97__2simطرح اصلی----------------------------115000 n97_2sim_thoch------- ------------------- ------85000 n98_2sim_tv---------------------------- ---- ------95000 N96_2SIM_TV------------- ------------------------95000 N96_HI COPY----------------------------------- ---95000 N95_8 GIGE --------------------------------------- 80000 N85 --------------------------------------- ------ ----90000 N83 --------------------------------------- ----- -----85000 N82 --------------------------------------- ---- ------75000 N79 --------------------------------------- ---- ------89000 N78 --------------------------------------- ---- ------89000 E 66------------------------------------- ------ ------90000 E75------------------------------------ ---- ----------87000 E79------------------------------------ ------ --------95000 ARTE-8800------------------------------ ------ ----95000 CARBON- 8800----------------------------------- -95000 TV _5800---------------------------------- --- ---100000 2sim -5800----------------------------------- ---- --99000 ---------------------------------------- ---------- ---------------------------------------- ---------- ----------- ------------ گوشی های SAMSUNG طرح اصلی F 480_2sim --------------------------------------- -80000 i 900_2sim --------------------------------------- --95000 U 900_2sim --------------------------------------- -96000 GORGI ARMANI_2sim ---------------------------90000 ---------------------------------------- ---------- ---------------------------------------- ---------- ----------------------- گوشی های SONY ERRICSON طرح اصلی X PERIA_2SIM_TV_کشویی مشابه اصلی-125000 C 905 ---------------------------------------- ---- ---93000 K 300 _TV ---------------------------------------- 65000 i dou_satio------------------------------- -----------97000 i now------------------------------------ -----------115000 ---------------------------------------- ---------- ---------------------------------------- ---------- ----------------------- گوشی های دیگر I PHONE_3G(جاوا-حرارتی-16گیگ) ----------140000 I PHONE_3G(جاوا-16 گیگ)--------------------100000 LV(LOUIS VUITTON) ---------------------------80000 K900_TV--------------------------------- ---- ------70000 K300_tV--------------------------------- ------ ------70000 K 600 ---------------------------------------- ------ --70000 قابلیت پخش شبکه های تلویزیونی داخلی (کانال یک - دو - سه - چهار - پنج - خبر - آموزش - قرآن و....) و رادیو FM... دوربین عکاسی و فیلمبرداری با قدرت 2- 1.3 -3 مگاپیکسل و دیگری دوربین VGA... قابلیت پخش فایل های صوتی و تصویری با کیفیت بسیار عالی بهتر از آن که فکرش را بکنید... -قابلیت قرار دادن 2 سیم کارت در گوشی... -کارت حافظه 256 مگا بایت با قابلیت افزایش تا2 G -پشتیبانی از MP3/MPEG4/3GP ُSMS / MMS / WAP / GPRS -خروجی به تلویزن - دارای 2 عدد باطری -کابل USB و شارژر

Nokia N900


Nokia N900 یکی از محصولات پیشرفته ی نوکیا که از نظر امکانات تفاوتی باNokia N97 ندارد
بلکه هدف عده از ارائه ی آن این است که نوکیا قصد دارد به همه بگوید می خواهد با سیمبیان خداحافظی کند و سیستم عامل Maemo را ارائه کند که بر پایه ی Linux می باشد.
برای مشاهده ی مشخصات دقیق گوشی به اینجا بروید.
طراحی گوشی/
900 یک گوشی کشویی (به حالت اسلاید)است که از مکانیزم باز شدن N97 پیروی نمی کند،و باز شدن آن مانند E75 است.




دوربین /

دوربین N900 هیچ تفاوتی باN97 ندارد به علاوه همراه آن همLens Shutter یا پوشش لنز برای تمیز ماندن دوربین ارائه می شود.
بخش نرم افزاری دوربین تنها قسمت نرم افزاری است که این گوشی از "سیمبیان" به همراه خود آورده است.



MemoryCard زیر درب گوشی مخفی شده و حافظه های تا سقف 32GB را پشتیبانی می کند.
باطری گوشی از نوع 1320 mAh است که در آزمایش ها از نمونه ی موجود در N97 قوی تر به نظر می رسید.



گوشی دارای ARM Cortex-A8 CPU است و32GB حافظه ی داخلی دارد.

همچنین گوشی دارای پورت Micro USB است گه می تواند گوشی را شارژ کند(هنگام اتصال به کامپیوتر) به علاوه ی TV-Out.البته باید گفت طراحی این گوشی ویژگی کلیدی آن نیست!

عدم نمایش شماره تماس گیرنده

برای این منظور می بایست، قبل از شماره مورد نظرتان، شماره 02129980 را بگیرید. یعنی باید قبل از هر تماس این شماره را وارد نمایید.
برای مثال:اگر می خواهید با تلفن همراه تمای بگیرید، قبل از وارد کردن شماره همراه، شماره ای که به آن اشاره نمودیم را وارد نمایید. مانند:

*******021299800912
اگر می خواهید با تلفن شهرستان تماس بگیرید، قبل از وارد کردن شماره مورد نظر خود که شامل کد شهر هم هست، شماره زیر را ابتدای آن وارد کنید:

*******021299800261
در آخر اگر می خواهید با تهران تماس بگیرید، تنها کافیست شماره بالا را به شماره هشت رقمی تهران با وارد کردن کد شهر اضافه کنید،مانند زیر:
*******02129980
پس از وارد کردن شماره خود، کلید برقراری تماس را بفشارید. تنها باید به خاطر بسپارید که این قابلیت تنها بر روی سیم کارت های دولتی امکان پذیر است. ضمنا فراموش نکنید، برای استفاده از این قابلیت باید هزینه آن را در فیش موبایلتان پرداخت نمایید. به عبارت دیگر این سرویس مجانی نیست.این را هم اضافه کنم که برای برقراری تماس، باید مدتی برای اتصال گوشی به شبکه مخابراتی صبر کنید تا شماره Dial شود.

سری کامل کد های مخفی گوشی های نوکیا

ممکن است بعضی از این کد ها در یک سری از گوشی ها اجرا نشود !!
#06#*سریال نامبر گوشی را نشان میدهد ( IMEI )
#92702689#*نمایش : سریال نامبر گوشی ، تاریخ ساخت ، تاریخ فروش ، تاریخ آخرین تعمیرات ( 0000 به معنای نداشتن تعمیر قبلی) برای خروج از این صفحه باید گوشی را خاموش و دوباره روشن کنید.
#3370* با این کد شما از حالت EFR استفاده خواهید کرد که باعث میگردد از حداکثر کیفیت صدای گوشی برخوردار شوید اما در عوض مصرف باطری شما کمی بالاتر خواهد رفت
#3370# حالت EFR را غیر فعال میسازد.
#4720#* گوشی را در حالت کیفیت صدای پائین قرار میدهد و در عوض مصرف باطری شما درحدود 30 درصد کاهش میابد.
#4720#* حالت قبل را غیر فعال میسازد.
#0000#* و یا #9999#*ورژن سیستم عامل گوشی ، تاریخ ساخت نرم افزار ، و نوع فشرده سازی را نشان میدهد.
#30#*شماره های محرمانه گوشی را نمایش میدهد.
#67705646#*در گوشی های مدل 3310 و 3330 لوگوی شبکه را حذف میکند ( IR-TCI )
#73#*تایمر گوشی و همچنین تمام امتیازات بدست آمده در بازی ها را Reset میکند.
#746025625#*نمایش وضعیت سرعت clock سیمکارت گوشی. اگر گوشی شما دارای حالت SIM Clock Stop Allowed باشد به این معنا خواهد بود که گوشی شما میتواند درحالت کمترین میزان مصرف باطری درحالت Standby قرار بگیرد.

#2640#*کد رمز فعلی گوشی را نشان میدهد. کد رمز گوشی در حالت عادی 12345 می باشد.
#7780#*RESET گوشی یا همان بازگشت به حالت تنظیمات کارخانه ای است. مناسب برای زمانیکه گوشی هنگ کرده است . درواقع درایو C گوشی را ریست میکند ( ریست گوشی بدون حذف برنامه ها و دفترچه تلفن و اس ام اس ) بعد از وارد کردن این کد ، گوشی از شما تقاضای وارد کردن security code را خواهد داشت.
#7370#*فرمت گوشی . مناسب برای زمانیکه گوشی بسیار زیاد هنگ کرده است. درواقع این کد درایو C گوشی را فرمت میکند و البته تمامی برنامه ها و فایلهای موجود بر روی این درایو از بین خواهند رفت . بعد از وارد کردن این کد ، گوشی از شما تقاضای وارد کردن security code را خواهد داشت.

روش مستقیم فرمت گوشی های اسمارت فون بدون نیاز به منوی گوشی: اگر پسوورد ( security code ) گوشی قبلا تغییر داده شده است و آنرا نمی دانید و همچنین گوشی شما از سیستم عامل سیمبین ورژن7 استفاده می کند ( مثل 6600 و 7610 و 6620 و 6260 و 9500 و 9300 ) ابتدا گوشی را خاموش کرده و در حالیکه سه دگمه سبز ، * ، 3 را همزمان نگه داشته اید گوشی را روشن کنید و آنها را آنقدر نگه دارید تا کار فرمت آغاز بشود. دراین حالت از شما دیگر پسوورد خواسته نخواهد شد و مستقیما گوشی فرمت خواهد شد.
فرمت کارت حافظه گوشی:
به صورت safe mode گوشی را روشن کنید ( برای اینکار درحالیکه دگمه pen (مداد) را نگه داشته اید گوشی را روشن کنید البته درظاهر تفاوتی را مشاهده نخواهید کرد.) سپس این مسیر را در گوشی دنبال کنید : menu>>Extras>>Memory>>Format MEM.card
حالت safe mode برای شما بسیار مفید است. و در مواقعی که گوشی هنگ کرده و بالا نمی آید احتمالا به شما کمک می کند و باعث می شود گوشی بالا بیاید و بعد از آن بتوانید گوشی را درصورت تمایلتان فورمت و یا کار دیگری بر روی آن انجام دهید. درواقع کار آن همانند عمل safe mode ویندوز می باشد و در این حالت دیگر اکثر برنامه های کاربردی که در پشت صحنه همیشه در حال اجرا بودند ، دیگر اجرا نخواهند شد و به همین دلیل گوشی اصطلاحا به راحتی بالا می آید. که در گوشی های مختلف کمی متفاوت می باشد و در اسمارت فون ها اکثرا باید کلید خاصی را ( کلید ABC و یا PEN ) را نگه داشته و سپس گوشی را روشن کنید. تاکید می کنم که در حالت safe mode شما تغییری در ظاهر منوی گوشی نخواهید دید و همه چیز در پشت صحنه اتفاق افتاده است و یا بهتر بگویم از اتفاق افتادن آنها ( برنامه ها ) جلوگیری کرده است.
#43#*کنترل حالت call waiting ( انتظار) گوشی.
#61#*کنترل شماره ای که به عنوان divert در صورتیکه به تلفن پاسخ داده نشود ، تعیین گردیده است.
#62#*کنترل شماره ای که به عنوان divert درصورتیکه شبکه دچار اشکال باشد ( آنتن نباشد ) تعیین گردیده است.
#67#*کنترل شماره ای که به عنوان divert درصورتیکه گوشی اشغال باشد ، تعیین گردیده است.
#شماره*21**divert به شماره مورد نظر در هر حالت.
#شماره*61**divert به شماره موردنظر در حالت عدم پاسخ گوئی ( no Reply ) به تماس.
#شماره*67**divert به شماره مورد نظر در حالت اشغال بودن گوشی ( on Busy )

زن متولد مهرومرد متولد مهر

مرد متولد مهر

با انصاف، متعادل، زن پرست، خوش سلیقه و گاه تنبل و بی اعتنا نسبت به زندگی، اگر شوهر متولد مهر دارید همیشه به سر و وضع خود برسید خانه را تمیز و مرتب نگاه دارید. این مرد به هیچ وجه مایل به رنجاندن دیگران نیست. شما می‌توانید به خود ببالید که هوشمند‌ترین مشاور جهان را د رجوار خود دارید.

زن متولد مهر

معمولا استخوان بندی درشتی دارد و نسبتا سنگین وزن است. شما بارها در او علائم یاز قدرت، اراده، جدیت و تصمیم می‌بیند که با خلق و خوی زنانه کمتر سازگاری دارد. در هر موقعیتی چه جزئی و چه مهم هوشیاری و انصاف و قدرت استدلال خود را ظاهر می‌سازد و از انزوا و تنهائی نفرت دارد.

مشخصات کلی متولدین مهر ماه:

مشخصات کلی متولدین مهر ماه:

اهل اعتدال ، حامی وپشتیبان همسر ، شیرین بیان ، صلح جو ، علاقه مند به فضا ، آرام و متین ، بسیار منطقی ، بی آلایش ، عاشق اصالت ، علاقه مند به موسیقی ، اجتماعی ، مؤقّر ، بد پیله ، خجالتی ، پر از احساس ، اهل مشورت ، عاشق هنر و ادبیات ، سیاستمدار ، به فکر فردا نیست ، مقبول اطرافیان ، اهل مساوات و برابری ، پر شور و حرارت نیست ، عاقل ، اهل حمایت از دیگران ، معتدل و پایدار ، شکمو ، امیدوار ، با انصاف ،خوش سلیقه

           

 اهل تجزیه و تحلیل ، گاهی تنبل ، کنجکاو و جستجو گر ، متنفّر از زیادی مهمان ، انتقامجو ، از بی بند و باری متنفّر است ، با معلومات و با درایت ، به آسانی تغییر عقیده نمی دهد ، مهربان ، شیک پوش و جذّاب ، نکته سنج ، دارای پشتکار فراوان ، یک روز گرم و یک روز سرد ، هوشمند ، مشاور خوب ، دوست یاب ، منظّم و مرتّب ،عاشق رنگ آبی ، گاهی لجباز ، مثل باتری باید مرتّب شارژ شود ، صادق و درستکار ، خوش مشرب ، ساده دل ، آسان گیر ، دو دل و مردد ، خوش‌بین .

تفاوت عشق و دوست داشتن ...

تفاوت عشق و دوست داشتن ...

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، دوست داشتن پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال . عشق بیشتر از غریزه آب می خورد وهرچه از غریزه سر زند بی ارزش است، دوست داشتن از روح طلوع می کند وتا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد . عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند. عشق طوفانی ومتلاطم است، دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت. عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست، دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرودو فهمیدن و اندیشیدن را از زمین میکند و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد. عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند، دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد. عشق یک فریب بزرگ و قوی است ، دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،بی انتها و مطلق. عشق در دریا غرق شدن است، دوست داشتن در دریا شنا کردن. عشق بینایی را میگیرد، دوست داشتن بینایی میدهد. عشق خشن است و شدید و ناپایدار، دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار. عشق همواره با شک آلوده است، دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر. ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم، از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر. عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند، دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد. عشق تملک معشوق است، دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست. عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند، دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد ومیخواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد ،داشته باشند. در عشق رقیب منفور است، در دوست داشتن است که:“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند” که حسد شاخصه ی عشق است عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور میگردد . دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است یک ابدیت بی مرز است ; که از جنس این عالم نیست.

لبخند

WwW.Bo2Eshgh.Blogfa.CoM

 

عشق با روح شقایق زیباست

 

عشق با حسرت عاشق زیباست

 

عشق با نبض دقایق زیباست

 

عشق در حسرت دیدار تو زیباست

 

 

******************************

 

 

کاش در دریای هستی قصه ی طوفان نبود

 

تا که با هم قا یقی بی بادبان می ساختیم . . .

 

 

******************************

 

 

بر خاک بخواب نازنین تختی نیست

 

 آواره شدن حکایت سختی نیست

 

 از پاکی اشکهای خود فهمیدم

 

 لبخند همیشه راز خوشبختی نیست . . .

خاطرات دختر دانشجوی دم بخت


WwW.Bo2Eshgh.Blogfa.CoM

 

خاطرات دختر دانشجوی دم بخت

 

دوشنبه اول مهر: امروز روز اولی است که من دانشجو شده ام. شماره ی کلاس را از روی برد دانشگاه پیدا کردم. توی کلاس هیچ کس نبود، فقط یک پسر نشسته بود. وقتی پرسیدم «کلاس ادبیات اینجاست؟» خندید و گفت: بله، اما تشکیل نمی شه! و دوباره در مقابل تعجبم گفت که یکی دو هفته ی اول که کلاس ها تشکیل نمی شود و خندید. با اینکه از خندیدنش لجم گرفت، اما فکر کنم او از من خوشش آمده باشد؛ چون پرسید که ترم یکی هستید یا نه؟ گمانم می خواست سر صحبت را باز کند و بیاید خواستگاری؛ اما شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد نخندد!

 

دو هفته بعد، دوشنبه : امروز دوباره به دانشگاه رفتم. همان پسر را دیدم از دور به من سلام کرد، من هم جوابش را ندادم. شاید دوباره می خواست از من خواستگاری کند. وارد کلاس که شدم استاد گفت:"دو هفته از کلاس ها گذشته، شما تا حالا کجا بودید؟" یکی از پسرهای کلاس گفت:«لابد ایشان خواب بودن.» من هم اخم کردم. اگر از من خواستگاری کند، هیچ وقت جوابش را نمی دهم چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زیاد طعنه نزند!

 

 چهارشنبه : امروز صبح قبل از اینکه به دانشگاه بروم از اصغر آقا بقال سر کوچه کیک و ساندیس گرفتم او هم از من پرسید که دانشگاه چه طور است؟ اما من زیاد جوابش را ندادم. به نظرم می خواست از من خواستگاری کند، اما رویش نشد. اگر چه خواستگاری هم می کرد، من قبول نمی کردم؛ آخر شرط اول من برای ازدواج این است که تحصیلات شوهرم اندازه ی خودم باشد!

 

 جمعه : امروز من خانه تنها بودم. تلفن چند بار زنگ زد. گوشی را که برداشتم، پسری گفت: خانم میشه مزاحمتون بشم؟ من هم که فهمیدم منظورش چیست اول از سن و درس و کارش پرسیدم و بعد گفتم که قصد ازدواج دارم، اما نمی دانم چی شد یخ کرد و گفت نه و تلفن را قطع کرد. گمانم باورش نمی شد که قصد ازدواج داشته باشم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم خجالتی نباشد!

 

 سه هفته بعد شنبه : امروز سرم درد می کرد دانشگاه نرفتم. اصغر آقا بقال هم تمام مدت جلوی مغازه اش نشسته بود، گمانم منتظر من بود. از پنجره دیدمش. این دفعه که به مغازه اش بروم می گویم که قصد ازدواج ندارم تا جوان بیچاره از بلاتکلیفی دربیاید، چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم گیر نباشد!

 

 سه شنبه : امروز دوباره همان پسره زنگ زد؛ گفت که حالا نباید به فکر ازدواج باشم. گفت که می خواهد با من دوست شود. من هم گفتم تا وقتی که او نخواهد ازدواج کند دیگر جواب تلفنش را نمی دهم، بعد هم گوشی را گذاشتم. فکر کنم داشت امتحانم می‌کرد، ولی شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم به من اعتماد داشته باشد!

 

 چهارشنبه : امروز یکی از پسرهای سال بالایی که دیرش شده بود به من تنه زد؛ بعد هم عذرخواهی کرد، من هم بخشیدمش. به نظرم می‌خواست از من خواستگاری کند، چون فهمید من چه همسر مهربان و با گذشتی برایش می‌شوم؛ اما من قبول نمی‌کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم حواسش جمع باشد و به کسی تنه نزند

 

 جمعه : امروز تمام مدت خوابیده بودم؛ حتی به تلفن هم جواب ندادم، آخر باید سرحرفم بایستم. گفته بودم که تا قصد ازدواج نداشته باشد جوای تلفنش را نمی دهم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم مسئولیت پذیر باشد!

 

 دوشنبه : امروز از اصغرآقا بقال 2 تا کیک و ساندیس گرفتم. وقتی گفتم دو تا، بلند پرسید چند تا؟ من هم گفتم دو تا. اخم هایش که تو هم رفت فهمید که غیرتی است. حالا مطمئنم که او نمی تواند شوهر من باشد. چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم غیرتی نباشد، چون این کارها قدیمی شده!

 

 پنچ شنبه : امروز دوباره همان پسره تلفن زد و گفت قصد ازدواج ندارد، من هم تلفن را قطع کردم. با او هم ازدواج نمی کنم؛ چون شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم هی مرا امتحان نکند!

 

 دوشنبه : امروز روز بدی بود. همان پسر سال بالایی شیرینی ازدواجش را پخش کرد. خیلی ناراحت شدم گریه هم کردم ولی حتی اگر به پایم هم بیفتد دیگر با او ازدواج نمی کنم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم وفادار باشد!

 

 شنبه : امروز یک پسر بچه توی مغازه ی اصغرآقا بقال بود. اول خیال کردم خواهرزاده اش است، اما بچه هه هی بابا بابا می گفت. دوزاریم افتاد که اصغرآقا زن و بچه دارد. خوب شد با او ازدواج نکردم. آخر شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم زن دیگری نداشته باشد!

 

 یکشنبه : امروز همان پسری که روز اول دیدمش اومد طرفم. می دانستم که دیر یا زود از من خواستگاری می کند. کمی که من و من کرد، خواست که از طرف او از دوستم "ساناز" خواستگاری کنم و اجازه بگیرم که کمی با او حرف بزند. من هم قبول نکردم. شرط اول من برای ازدواج این است که شوهرم چشم پاک باشد!

 

 *** ترم آخر ***: تا امروز هیچ کس از من خواستگاری نکرد. من می دونم می ترشم و آخر سر هم مجبور می شم زن اکبرآقا مکانیک بشم ...!!!

زنها به پنج گروه تقسیم میشن!

زنها به پنج گروه تقسیم میشن!

زنها کلا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن:‌

گروه اول زنهائی هستند که مردها رو بدبخت میکنن!

گروه دوم زنهائی هستند که اشک مردها رو در میارن!

گروه سوم زنهائی هستند که جون مردها رو به لبشون میرسونن!

گروه چهارم زنهائی هستند که کاری میکنن مردها روزی صد بار‌آرزوی مرگ کنن

گروه پنجم زنهائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن !

روشهای مبارزه با بحران بی شوهری

در راستای اینکه بحران بی شوهری در جامعه امروز بوجود آمده کلیه خانمهای محترم می تونن از روش های زیر استفاده کنن و البته مراقب باشن که سوءاستفاده نکنن .


1
ـ روش کوزه ایی : همان روش قرن های قدیم که دختر کوزه به دوش به سمت رودخانه می رفت پسر به کوزه می خوره کوزه بشکست و بعد چنین گفته اند که : اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی

نتیجه گیری : بحران ازدواج حال حاضر بخاطر لوله کشی شدن آبه .

2
ـ روش عرفانی : چهل شبانه روز جلوی خونه رو آب و جارو میکنی و ده تا شمع روشن میکنی شکلات بین مردم تقسیم میکنی تا مرد آرزوهات بیاد
.
نتیجه گیری : در صورت کمبود شمع میتونین فانوس هم روشن کنین
.

3
ـ روش سوسکی : بخاطر ترس از یه سوسک که حتی میتونی خودت اون رو تو خونه یا کوچه کار بزاری همچین محکم میپری تو بغلش و بهش می چسبی که هیچ جور نتونه تو رو از خودش جدا کنه
.
نتیجه گیری : با تشکر از کلیه سوسک های محترم مقیم مرکز و حومه
.

4
ـ روش تیپ : انواع تیپ های مختلف روی خودت پیاده میکنی بیست و دو کیلو لوازم آرایش روی خودت خالی میکنی و سعی میکنی تا آنجا که ممکن است لباس ها مورد توجه باشند طوری که هرکس که تو خیابونه مجبور بشه حتما یک بار شما را نگاه کنه بعد گوشه خیابون می ایستی تا شوهر مناسب سوارت کنه
.
نتیجه گیری : خطر احتمال از بین رفتن آبروی چندین و چند ساله تان وجود دارد اما چون به خاطر ازدواج است مسئله نیست این دفعه
!

5
ـ روش خر خونی : تو کلاس و مدرسه و دانشگاه نمره بیست کلاس میشی بلاخره تو کل سال های مدرسه یه خر خون دیگه پیدا میشه که بیاد سراغت و باعث بشه که نترشی
.نتیجه گیری : اگه شوهر پیدا نشد تا مقطع دکترا ادامه بدین و بعد ترک تحصیل کنین.

6
ـ روش مایه داری : با دوستان توی انواع پارتی های شبانه و پیست های اسکی و باشگاه های بیلیارد و بولینگ هر کوفت و زهر مار دیگری که میتونی شرکت میکنی و حواست فقط به یه شوهر مناسب هست تا چیز های دیگه
.
نتیجه گیری : سعی کنین همیشه چند میلیون در کیف خود داشته باشین
.

7
ـ روش مذهبی : توی انواع مجالس مختلف مذهبی شرکت میکنی توی هیچ چیز کم نمی آری جایی نیست که مراسمی باشه و تو اونجا نباشی تا بلاخره یه شوهر گیرت بیاد
.
نتیجه گیری : التماس دعا خواهر
.

8
ـ روش فامیلی : یه کاغذ بر میداری و اسم تمام پسرهای فامیل از سن پنج تا پنجاه ساله رو که ازدواج نکردن رو روش می نویسی بعد شروع به بررسی و تفکیک میکنی و اونهایی که شرایط را دارن رو انتخاب میکنی و یه برنامه ریزی برای عملیات تاکتیکی که بلاخره یه کدوم رو خفت کنی
.
نتیجه گیری : می تونین روی یه بچه پنج ساله برای بیست سال آینده برنامه بریزین


9
ـ روش نامردی : جلوی یکی از این ماشین های پلیس یه دفعه می پری پسره رو میگیری تو بغلت و دستت رو میکنی تو دستش و ازش... (سانسور ) میگیری تا بعد از تعهد توی کلانتری مجبور بشه که باهات ازدواج کنه . البته این روش برای اونهایی است که از کلیه روش های بالا نا امید شده اند.
نتیجه گیری : در تعهد نامه کلانتری حتما مقدار مهریه را ذکر کنین

هفت روش درمانی در طب اسلامی

بررسی هفت شیوه طب جسمانی در علم طب جامع اسلامی
 
1- تغذیه درمانی:
تغذیه درمانی و نگاه به نوع تغذیه، اساس و اصل تمام مکاتب پزشکی جهان، از جمله مکتب پزشکی جامع اسلامی است. این بحث در طب جامع اسلامی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که به بحث اطعمه و اشربه معروف است.

بحث اطعمه و اشربه ، توجه خاصی به نوع، کیفیت و زمان مصرف غذا دارد.

طب جامع اسلامی تغذیه سالم و صحیح را ضامن سلامتی انسان می داند و به همین علت اولین شیوه از هفت شیوه درمان جسمانی را به این امر مهم اختصاص داده است.

در نظر گرفتن حلال و حرام بودن غذاها و نوشیدنی ها، و چگونگی حلال شدن و حرام بودن آنها را فقط در تحقیق قواعد تغذیه ای اسلامی می توان به این سادگی و جامعی یافت و این بحث در سایر مکاتب تغذیه ای و درمانی یا مفقود یا به صورت ناقص و طبق اعتقادات خرافی موجود است .

2- گیاه درمانی: در طب جامع اسلامی در مورد گیاه درمانی و کیفیت استفاده از گیاهان در شفابخشی تمام بیماری ها بحث مفصلی شده است . آیات و روایات و تحقیقات دانشمندان طب جامع اسلامی در این زمینه بسیار گسترده و کامل است، به طوری که اگر کسی فقط در این روش از درمان موفق به کسب تبحر و تجربه شود، می تواند بسیاری از بیماری ها را درمان کند و در حرفه خود کامل شود .

3- حجامت درمانی:
طب جامع اسلامی، حجامت را سومین ستون طب جسمانی قرار داده است و در مورد حجامت که قدمت 5000 ساله یا بیشتر دارد ، نظریه های نوینی را ارائه می دهد، از جمله این که:

- طب جامع اسلامی اصول سری این شیوه از طب را توضیح داده است.

- روابط مختلف بین بدن و جهان هستی در طی استفاده از این شیوه

- روابط بین مایعات درون اعضاء و اجزاء رئیسه بدن نسبت به ظاهر بدن و محیط اطراف

- توجه به دفع شر موجودات غیر ارگانیک (امواج منفی) در طی انجام حجامت که با قرائت آیات و دعاهای خاصی انجام می شود .

- شناسایی بی سابقه قسمت های حجامت بر روی بدن انسان

- مشخص نمودن رابطه بین حجامت در قسمت های مختلف بدن و درمان های خاص

- معرفی زمان های مختلف (مفید یا مضر) از نظر انتخاب روز و ساعت و ماه و سال و حالت های مختلف فلکی و نجومی.

4- فصد درمانی:
فصد درمانی (رگ زدن) همانند حجامت درمانی است که با تمام فصد درمانی های قبل از اسلام، هفت خصیصه متفاوت دارد. همچنین بیش از صدها خصیصه متفاوت با گرفتن خون وریدی که توسط سازمان انتقال خون در طب جامع اسلامی معرفی شده است، دارد.

5- سنگ درمانی: سنگ های موجود در طبیعت همانند گیاهان و حیوانات دارای خواص مهم طبی و غیرطبی هستند. دانشمندان امروزه به خوبی متقاعد شده اند که سنگ بر ماده اثر گذار است.

سنگ هم امواج را دگرگون می کند و هم امواجی را از خود ساطع می کند؛ در طب جامع اسلامی هر سنگی، هم به تنهایی معرفی شده و هم در زیر مجموعه سنگ های هم خانواده خود تعریف شده است. حکمای اسلامی با استفاده از هزاران حدیث و روایت درباره خواص سنگ ها که از چهارده معصوم (ع) روایت شده است، راجع به سنگ شناسی و کیفیت استفاده از سنگ ها بر اساس شناخت طبیعت آنها، تالیفات و تحقیقات گرانقدری دارند. نقش نگین معصومین در این زمینه قابل اشاره است.

6- عطر درمانی: در هیچ مکتب درمانی قبل یا بعد از اسلام، و حتی در هیچ مذهبی به اندازه تعالیم مذهب اسلام، در مورد عطرهای مختلف نظری ارائه نشده است، البته با مراجعه به کتب تدوین شده در مورد عطر درمانی در طب جامع اسلامی، می توان با روحیات و علائم ظاهری و باطنی بیماری ها و کیفیت تاثیر مواد لطیف بر بدن آشنا و متوجه طبیعت مختلف عطرها و رایحه های گوناگون و آثار آنها شد.

عطرها معمولا به طور بسیار ظریف بر محرک های درونی بدن تاثیر می گذارند و موجب درمان می شوند. طب جامع اسلامی علاوه بر شناسایی طبیعت عطرها، این محرک های درونی را نیز معرفی می کند.

7-رنگ درمانی:
در رنگ درمانی اسلامی اعتقاد بر این است که بسیاری از بیماری ها را می توان فقط با استفاده از رنگ، درمان کرد. البته این درمان باید با مراعات تمام قواعد و اصول رنگ درمانی اسلامی انجام شود.

شیوه استنشاق رنگ که با استفاده از فن تجسم خلاق اعمال می شود، یا به کار بردن مایعات رنگین یا استفاده از لباس ها، وسایل و سنگ ها با رنگی خاص که حالت تعادل را ایجاد می کنند، در درمان بیماری ها موثر است.

البته امروزه تاثیرات انرژیک نامحسوس رنگ بر روی روح و جسم به اثبات رسیده است.

در رنگ درمانی اسلامی اعتقاد بر این است که هر یک از رنگ ها دارای طیفی خاص است که با ردیفی از طول موج ها ارتباط دارد، یعنی صدها اختلاف رنگ جزئی و نامحسوس وجود دارد که حضرت علی (ع) در نهج البلاغه به آنها اشاره نموده است و در آیات و روایات در به کارگیری صحیح آنها توصیه شده است.

از آنجا که میزان ارتعاش رنگ ها یکسان و بسیار شبیه به هم است همه آنها برای چشم انسان قابل رؤیت نیستند.

کلمه (نور) که در برگیرنده انواع رنگ هاست، در آیات و روایات بسیار آمده است و در ابعاد مختلف رنگ درمانی با استفاده از منابع دینی و دستورات پایه ای طب جامع اسلامی این درمان صورت می گیرد.

طول موج رنگ بنفش کوتاه ترین طول موج است و از 380 تا 450 نانومتر بُرد دارد. رنگ قرمز دارای بلندترین طول موج و بُرد آن از 630 تا 730 نانومتر است.

رنگ ها به شیوه های مختلفی بر ذهن و روح و جسم انسان تاثیر می گذارند که تمام این تاثیرات و کیفیت حصول آنها در رنگ درمانی طب جامع اسلامی بحث شده است.

مختصری در مورد محصول پسته

ارزش غذائی :

دانش امروز برتری‍های پسته را از پاره ای جهات بر بسیاری از خوراکی‍های مقوی و مغذی از جمله خاویار، میگو، گوشت قرمزو سفید و .... را به اثبات رسانیده است.

جدول زیر مواد و عناصر موجود در 100 گرم مغز پسته را نشان می‍دهد:

430 میلی‍گرم

140 میلی‍گرم

7/7 میلی‍گرم

972 میلی‍گرم

150 میلی‍گرم

 

فسفر

کلسیم

أهن

پتاسیم

منیزیم

6/5 گرم

8/19 گرم

5/53 گرم

2/16 گرم

½ گرم

8/2 گرم

آب

پروتئین

چربی

هیدرات های کربن

فیبر

عناصر معدنی

 

مقدار انرژی حاصل از 100 گرم مغز پسته حدوداً 626 کیلو کالری می‍باشد.

 

گیاه شناسی پسته :

درخت پسته اهلی ) (Pistacia Vera L.) متعلق به تیره سماق (Anacardiaceae) است جنس Pistacia دارای 11 گونه است که همگی ‌آ‌نها از خود، تربانتین یا سقز ترشح می ‍کنند.گیاهان این تیره بصورت درخت یا درختچه هستند.

 درخت پسته دارای برگ‍های مرکب شانه ای است و هربرگ یک جوانه جانبی را در برمی‍‍گیرد. اکثر جوانه های جانبی به گل آذین اولیه مبدل می ‍شوند و یک محور اصلی را تشکیل می ‍دهند که در سال بعد خوشه پسته را تولید می کنند. بنابراین این خوشه های پسته به صورت جانبی بر روی شاخه یکساله می ‍شوند.

از نظر گیاه شناسی میوه پسته در ردیف میوه های شفت طبقه ‍بندی می ‍شود میوه های شفت متشکل از سه قسمت : لایه برون خارجی، لایه میان گوشتی و لایه درون برسخت هستند که درون بر، هسته را می ‍پوشانند. تفاوت میوه های شفت در بخش خوراکی آنها است. در پسته و بادام، هسته (مغز) به صورت خوراکی می ‍رسد، در حالی که سایر میوه ‍جات شفت (زردآلو، هلو)، هسته سخت دارند و میان برگوشتی بخش خوراکی میوه می باشد.

 درخت پسته دو پایه است، یعنی برای تولید میوه به وجود هر دو پایه نر و ماده نیاز می باشد و تشخیص درخت نر و ماده از یکدیگر به جز از روی گل آنها (آن هم در فصل بهار و به هنگام گل دادن ) میسر نیست.

  

 

البته کارشناسان و باغداران باتجربه از روی اندازه درخت، شکل برگ‍ها، شکل جوانه ها و نحوه استقرار آنها برروی شاخه ها، درخت نر را از ماده براحتی تشخیص می ‍دهند.

 گل ها فاقد گلبرگ و غده های شهد ‍ساز بوده، بنابراین زنبور عسل را به خود جلب نمی ‍کند و گرده گل توسط باد پراکنده می ‍شوند. درخت پسته برگ ‍ریز است، بدین معنا که در پاییز خزان نموده و زمستان را در خواب می گذراند.

ریشه ‍زائی درخت پسته به ‍صورت محوری و عمودی است و تا عمق بیش از دو متر داخل خاک فرو می ‍رود. سیستم ریشه ‍زائی عمقی درخت را قادر می سازد  تا به اعماق خاک نفوذ کرده و از آب و مواد موجود در آن به خوبی تغذیه نماید و از این رو درختان پسته قابلیت سازش با دوره‍ های طولانی خشکسالی را دارند.

قدرت تولید ریشه فرعی در درخت پسته خیلی ضعیف است و هرگاه انتهای ریشه اصلی قطع شود، درخت خشک شده و از بین
می رود.

 مرحله نونهالی درخت پسته طولانی است. تا قبل از پنج سالگی، درختان میوه کمی تولید می کنند و از 10 تا 12 سالگی باردهی کامل و اقتصادی درخت آغاز می شود.

 

  درخت پسته عادت به رشد عمودی دارد، به نحوی که رشد سریع جوانه انتهائی از رشد جوانه‍های جانبی در درختان مسن‍تر جلوگیری می‍ کند. این ویژگی‍ها بر نحوه تربیت نهال‍های جوان، هرس درختان بالغ و جوان‍سازی درختان مسن تاثیر زیادی دارد.

 

کودهای آلی :

کودهای آلی براساس منشاپیدایش به سه دسته عمده : حیوانی، گیاهی، و مخلوط تقسیم می ‍شوند.

مزایای کودهای آلی :

این کودها ممکن است بتوانند تمامی عناصر ضروری پر‍مصرف و کم مصرف را برای گیاه تامین کنند. اهمیت دیگر کودهای آلی، بهبود و افزایش نفوذپذیری خاک نسبت به آب و هوا و در نتیجه نفوذپذیری ریشه یا گیاه می باشد.

انواع کود های آلی:

کودهای آلی بر اساس منشاء پیدایش به سه دسته عمده: حیوانی، گیاهی و مخلوط تقسیم می شوند.

مزایای کود های آلی:

این کود ها ممکن است بتوانند تمامی عناصر ضروری پر مصرف و کم مصرف را برای گیاه تامین کنند. اهمیت دیکر کود های آلی، بهبود و افزایش نفوذپذیری خاک نسبت به آب و هوا و در نتیجه نفوذپذیریریشه یا گیاه می باشد.

 

عناصر غذایی مختلف :

 

 

ا زت (N):

   ازت یا نیتروژن یکی از عناصر اصلی می ‍باشد که چگونگی رشد و باردهی درختان پسته به ‌آن بستگی دارد. ازت  عنصری غذایی است که کمبود آن رشد باروری و تولید محصول را محدود می سازد. اکثر توصیه‍ های ‍کودی نیز براساس همین عنصر پایه گذاری شده است. برای تولید هر 300 کیلوگرم محصول پسته خشک در هکتار، بیش از 5/6 کیلوگرم ازت مصرف می ‍شود. ازت همانند فسفر و پتاسیم دارای نقش ساختاری بوده و عملکرد و همچنین اعمال تنظیمی گیاه به عهده آنها می باشد. اگر نصف کود از ته مورد نیاز، هنگام گل دادن یعنی تقریباً اواخر اسفند و اوایل فروردین ماه (سال‍های عادی ) و نصف دیگر زمان مغز گرفتن  و پر کردن دانه،  اواخر خرداد تا اوایل تیرماه مصرف گردد علاوه بر افزایش میزان محصول، از ریزش جوانه های گل نیز جلوگیری می ‍نماید.

 درختان میوه خزان دار از جمله پسته در زمان خواب زمستانه ازت زیادی جذب نمی ‍نمایند، پس دادن کود از ته به زمین بعد از برداشت محصول (شهریور، مهرماه) به علت آغاز دوره خواب گیاه وکند شدن قدرت جذب آن، بازده چندانی ندارد. بهتراست در سال های کم بار(off) کودهای از ته را تا حدود 30 درصد کمتر از سال های  پربار (on) مصرف نمود.

علائم کمبود ازت :

   کاهش میزان ازت برگ باعث کاهش محصول، تاخیر در برگ دادن وگلدهی، کاهش رشد طولی و قطره‍ای شاخ‍ه ها، قرمز شدن پوست درخت، کوچک و زرد شدن برگ‍ها، قرمز شدن رگبرگ‍ها و دمبرگ‍ها و ریزش برگ قبل از پاییز و خصوصاً زمان رسیدن محصول در درختان پر محصول به صورت توام یا مستقل مشاهده می شود.

     معمولاٌ در صورت کمبود ازت در اوایل فصل رشد،  برگهای پایین درخت کم رنگ تر و ریزتر شده و تعداد برگها نیز کاهش یافته و یا  به  طور کلی رشد  تاج  درخت  کم می ‍شود.  در صورت ادامه کمبود ریزش برگ های پیرتر زودتر از معمول انجام می شود.

 

فسفر (P):

   فسفر یکی از عناصر اصلی و کلیدی در تولید پسته به حساب می آید که در بیشتر اعمال فیزیولوژیکی گیاه اهمیت دارد از جمله در تولید ATP و آنزیم‍ها.  با وجودی‍‍که، در بعضی خاک‍ها کودهای فسفاته به زمین داده نمی ‍شود اما کمبود این عنصر کمتر مشاهده می ‍شود. به نظر می ‍رسد دلیل اصلی آن وجود قارچ‍های میکوریزا در این خاک‍ها باشد که به جذب فسفر کمک نموده و درختان کمبودی نشان نمی ‍دهند.

علائم کمبود :

   در صورت کمبود فسفر علائمی از قبیل دیربازشدن جوانه ها ، برگ‍های سبزرنگ پریده و پیدایش نقطه‍ های سوخته با اشکال غیر‍یکنواخت، در نزدیکی لبه برگ‍های مسن‍تر از خود نشان خواهد داد. این نقاط در طول فصل گسترش یافته تا اینکه تمامی پهنک را فرا گرفته و نهایتاً خشک شده و به زمین می ‍ریزد.

 

پتاسیم (K) :

   پتاسیم در ساخت پروتئین، آنزیم‍ها، اعمال تنظیمی و ارتباط آب و گیاه نقش کلیدی را ایفا می کند. پتاسیم باعث تسهیل نفوذ آب در سلول‍های گیاهی و کنترل کننده عمل باز و بسته شدن روزنه های برگ به هنگام تعرق می ‍باشد. نیاز گیاه به پتاسیم بسیار زیاد است که در صورت وجود به شکل قابل جذب و محلول در فاز مایع، به راحتی می‍ تواند آن را جذب‍ کند. چون تحرک پتاسیم‍ در خاک بسیار کم است، لذا تغذیه گیاهان ریشه عمیق در خاک‍های رسی با کودهای پتاسه کار مشکلی نمی ‍باشد. برای کود دهی به باغات فاقد پتاسیم در خاک‍های دارای بافت سنگین و رسی  می‍ باید مقادیر زیادی از آن را درون شیار کودی ریخته و گرنه درختان پاسخ مناسبی به دریافت کود نخواهند د اد.

 

   کمبود پتاسیم در باغ‍های که در اراضی سبک و شنی احداث می شوند، نیز وجود دارد و می ‍‍توان اینگونه باغ‍ها را با مقدار متوسطی کود پتاسه که هر 2 تا 3 سال به زمین داده می ‍شود، ترمیم  واصلاح نمود. بهتر است مقدار محاسبه شده کود پتاسه در چند نوبت در پاییز یا زمستان به همراه سایر کودهای زمستانه، اواخر اردیبهشت ماه و قبل از رشد مغز به درختان پسته داده شود.

علائم کمبود :

   علائم کمبود پتاسیم عبارتند از : تغییر رنگ برگ‍ها و پیچیدن حاشیه آنها به سمت بالا. همچنین لبه برگ در قسمت تاخورده به رنگ‍ های خاکستری یا مسی در می‍ آید. اغلب برگ‍های مورد بحث در قسمت‍های وسط شاخه‍ ها قرار دارند وهرچه رشد ادامه یابد، شاخه ها کوتاه، کوچک و چند پهلو می شوند .

نتایج و فرمول های کودی در مورد K,P,N :

    در خاک‍های که از نظر مواد عالی و پتاسیم غنی باشند،  ازت و فسفر تاثیر معنی ‍داری در افزایش محصول داشته و بهترین فرمول کودی 300 گرم از هریک از مواد ازت دار (N) و فسفر (P2O5) به صورت خالص برای هر درخت 600 گرم توصیه  می ‍شود.  مصرف کود حیوانی به تنهایی میزان محصول را به طور معنی ‍داری افزایش می ‍دهد.

 

    بهترین روش مصرف کود‍های شیمیایی به طریق شیاری می‍ باشد که دو طرف ردیف درختان (و یا هر سال  یک طرف ) در انتهای سایه  انداز به عرض و عمق 40 سانتی‍متر داده شود. اگر میزان مواد آلی در خاک زیاد باشد مصرف ازت  وP2O5  تا میزان 300 گرم به هر درخت میزان عملکرد را افزایش داده و اضافه نمودن مواد فوق به میزان 600 گرم به هر درخت عملکرد را بطور معنی ‍داری کاهش می ‍دهد.

 

 علائم رسیدن میوه و زمان برداشت :

   زمانی که درصد پوست رویی میوه پسته به راحتی از  پوست سخت استخوانی جدا شود، زمان برداشت فرارسیده است.

 

  تغییر رنگ پوست رویی از سبز به گلی تا ارغوانی نیز نشانه‍ای دیگر از رسیدن میوه ها است .

  در ماه‍های آخر فصل تابستان ترک‍خوردگی سطح رویی پوست نرم میوه‍ها نیز نشانی دیگر از نزدیک شدن زمان برداشت پسته است.

برداشت محصول :

   پس از رسیدن محصول، برداشت آن باید سریعاً انجام گیرد. عملیات برداشت بوسیله نیروی کارگر و با دست انجام می ‍شود زیرا با توجه به شرایط و نحوه کشت درختان  عدم انجام هرس فرم، عدم وجود یکنواختی در ارقام و سنین درختان، امکان برداشت مکانیزه محصول وجود ندارد. نحوه برداشت بدین صورت است که قبل از شروع چیدن محصول، پارچه های مخصوص دورویه را زیردرختان پهن کرده، به طوری که کل سطح زمین زیر پوشش تاج پوشیانیده شود سپس هریک از کارگران خوشه های میوه را دردست گرفته و با اندکی فشار به یکی از جهات‍، خوشه را از محل دم قطع می نمایند و درون پارچه می ریزند. محصول هر درخت پس از برداشت در محلی مخصوص (دارای سایه و کف‍پوش مناسب) جمع‍ آوری می‍ گردد و بلافاصله درون سبدهای مخصوص ریخته و در کوتاه‍ترین زمان ممکن به محل پایانه فراوری پسته انتقال می ‍یابد.

حمل و نقل محصول تا محل فرآوری :

   محصول برداشت شده در اولین فرصت و ترجیحاً در ساعات خنک روز بایستی به پایانه انتقال یابد. برای انتقال محصول بهتر ست آن را در سبدهای مخصوصی نگهداری کنند. سبدها در کامیون یا سایر وسائل حمل و نقل که دارای سقف هستند  گذاشته شده و به محل فرآوری محصول انتقال داده شوند. در صورتی که انتقال محصول به صورت توده درکامیون و یا وانت انجام می‍ شود بایستی اولاً محفظه بار کاملاً تمیز و خشک باشد، ثانیا کف آنها با یک لایه پارچه پوشانیده شود و سپس محصول پسته روی آن بارگیری و انتقال می یابد.

ارتباط عقل و عشق


عاقلان نقطه پرگار وجودند، ولى
عشق داند که در این دایره سرگردانند
بحث ارتباط عقل و عشق از مباحث شیرینى است که در ادبیات فارسى و عرفان اسلامى درباره آن


عشق واقعی 


بسیار سخن گفته شده است.
در این باره سه نظر عمده در میان متفکران و عارفان مسلمان دیده مى‏شود:
1. برخى از متکلمان و فلاسفه اصالت را به عقل مى‏دهند. در نظر این گروه، تنها ارزشى که انسان را به سرمنزل مقصود مى‏رساند عقل‏است و عشق سخنانى موهوم وخیالاتى باطل است که به علت سوء مزاج بر انسان عارض مى‏شود. اگر هدف معرفت الاهى و عبادت است، عقل تنها ابزار شناخت و بندگى به شمار مى‏آید و عشق گم کردن راه است.1
2. برخى از عرفا اصالت را به عشق مى‏دهند و بر این اعتقادند که عشق به معناى فنا در معشوق است و با منفعت و منطق منفعت‏طلبانه که راه عقل شمرده مى‏شود سازگار نیست؛ بنابراین، «عقل را با عشق دعوى باطل است»؛ زیرا عقل پاى‏بند انسان است و عشق رها شدن از این پایبندى‏ها.2
3. در مقابل این دو گروه‏ى عرفاى محقق و حکماى عارف قرار دارند معتقدند عقل و عشق منافى هم نیستند، ارتباطى تنگاتنگ دارند و انسان براى رسیدن به مقصود نهایى(لقاء الله) به هر دو نیازمند است.
صراحى اى و حریفى گرت به چنگ افتد
به عقل نوش که ایام فتنه‏انگیز است‏
حاشا که من به موسم گل ترک مِى کنم‏
من لاف عقل مى‏زنم این کار کى کنم‏
مشورت با عقل کردم گفت: حافظ مى بنوش‏
ساقیا مى‏ده به قول مستشار مؤتمن‏
(حافظ)
براى روشن شدن ارتباط و مصاف عقل و عشق و تبیین دلیل نظریه‏ها، تعریف عقل و عشق ضرورت دارد.
عقل چیست؟
شاید این ادعا صحیح باشد که تعریف هیچ واژه‏اى به اندازه تعریف عقل مشکل نیست؛ زیرا پى بردن به حقیقت عقل بسیار مشکل است. در طول حیات بشرى تعاریف مختلفى از عقل ارائه شده است که چه بسا در مقابل هم قرار دارند. به هر حال، در نظر متفکران اسلامى، عقل به دو بخش نظرى و عملى تقسیم مى‏شود. عقل نظرى عبارت است از قوه‏اى در آدمى که به واسطه آن تفکر مى‏کند و سخن مى‏گوید و مطالب را از هم تمیز مى‏دهد؛3 به عبارت دیگر، عقل نظرى قوه درک کلیات است. عقل عملى قوه تدبیر زندگى و سعادت اخروى یا قوه تمیز خوب و بد است. عقل به این معنا دو مرتبه دارد: یکى آنچه فقط به تدبیر امور زندگى دنیوى مى‏پردازد و عقل مصلحت‏اندیش(فردى یا جمعى) است و از نظر حکماى ما، به تبع قرآن و حدیث، عقل بدلى، نیرنگ و شیطنت است.4 نه عقل حقیقى؛ و دوم عقل ایمانى که شهوات و تمایلات باطل را در بند مى‏کشد و سعادت دنیوى و اخروى انسان را حاصل مى‏کند.
عقل ایمانى چو شهنه عادل است‏
پاسبان و حاکم شهردل است...
عقل در تن حاکم ایمان بود
که ز بیش نفس در زندان بود...
عقل ضد شهوت است اى پهلوان‏
آنکه شهوت مى‏تند، عقلش مخوان‏
(مولوى)
بنابراین، در یک نگاه کلى، عاقل کسى است که داراى قدرت فهم و تجزیه و تحلیل است؛ عنان زندگى خود را به دست عقل داده و شهوات و نفسانیت را در بند کرده است.5
عشق چیست؟
عشق از ماده «عَشَقَ» بر گرفته شده است و در عربى نام گیاهى است که به هر چیز برسد در آن مى‏پیچد؛ آن را تقریبا محدود و محصور مى‏کند و در اختیار خود قرار مى‏دهد. این گیاه در فارسى پیچک خوانده مى‏شود. در انسان حالت محبت شدید که او را منحصرا متوجه محبوب مى‏کند، نوعى یگانگى بین فرد و محبوبش به وجود مى‏آورد و همه چیز فرد را در اختیار محبوبش قرار مى‏دهد، عشق خوانده مى‏شود.6
عشق دو مرتبه دارد: یکى عشق مجازى که شاید ترجمه آن به دلبستگى مناسب‏تر باشد؛ یعنى عشقى که نفسانى و غریزى است و با رسیدن به معشوق و مقصود و اطفاى غریزه خاموش و ساکت مى‏شود؛ و دیگر عشق حقیقى و روحانى که روح انسان و حقیقت انسان با آن همراه است؛ زیرا انسان عاشق خدا است و همواره مى‏خواهد با او متحد شود؛ و این همان معناى فنا فى الله است،7 محى الدین ابن عربى در تعریف عشق مى‏نویسد: «العشق و هو افراط المحبة و کنى عنه فى القرآن «بشدة الحب» فى قوله الذین آمنوا اشد حبا لله و هو قوله «قد شفقها حبا» اى‏ صارحبها یوسف على قلبها کالشفقان و هى الجلدة الرقیة التى تحتوى على القلب فهى ظرف له محیطة8؛ عشق عبارت از افراط در محبت است و قرآن از آن به محبت شدید یاد کرده است: «الذین امنوا اشد حبا لله»9(کسانى که ایمان آوردند، شدیدترین محبت را به خدا دارند) و [همچنین از آن به شفاق(پرده دل) و حالت شیفتگى و جنون‏] یاد کرده است؛ [در قصه علاقه زلیخا به یوسف‏] مى‏فرماید: «قد شقفها حبا10(عشق این جوان [یوسف‏] در اعماق قلب او [زلیخا] نفوذ کرده است) و معناى آن به این است که حب همانند پرده و پوسته‏اى نازک قلب زلیخا را در برگرفت و بر آن محیط گشت.
عشق قهار است و من مقهور عشق‏
چون قیر روشن شدم از نور عشق‏
عرفا فقط عشق حقیقى را عشق مى‏دانند که همان فناى فى الله و عشق به معشوق حقیقى است و هیچ گاه خاموش نمى‏شود. هر دو تعبیر عشق در روایات ما آمده است. در عشق مجازى که شدیدا انکار و تقبیح شده، روایات متعدد است؛ براى مثال امام صادق(ع) درباره عشق سؤال شد، فرمود: «دل‏هایى که از یاد خدا خالى است، خداوند دوستى دیگرى را به آن‏ها مى‏چشاند.»11 امیرمؤمنان(ع) نیز فرمود: «عشق بیمارى است که نه اجر دارد و نه بدل.»12
درباره عشق حقیقى و ممدوح در روایات آمده است: «قال رسول‏الله(ص) افضل الناس من عشق العبادة فعانقها و احبّها بقلبه و باشرها بجده؛ با فضیلت‏ترین مردم کسى است که به عبادت عشق مى‏ورزد و دست به گردن آن مى‏آویزد و آن را با قلبش دوست دارد و با بدنش به آن اقدام مى‏ورزد... .»13 روشن است که عبادت وسیله تقرب به معبود است و عشق به عبادت مقدمه عشق به معبود.
البته رسیدن به کنه عشق حقیقى و بیان آن امکان ندارد. بنابراین، ادبیات عرفانى به تمثیل روى آورده و کوشیده است با بیان تمثیلى شمه‏اى از آن حقیقت را بازگو کند.



هر چه گویم عشق را شرح و بیان‏
چون به عشق آیم خجل مانم از آن‏
(مولوى)
مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست‏
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
بشوى اوراق اگر همدرس مایى‏
که علم عشق در دفتر نگنجد
(حافظ)
«اى درویش، از عشق حقیقى - آن چنان که حق عشق است - نمى‏توانم نوشت، که مردم فهم نکنند و کفر دانند؛ اما از عشق مجازى چیزى بنویسم تا عاقلان از این جا استدلال کنند.»14
مصاف عشق و عقل‏
به نظر مى‏رسد، با روشن شدن تعریف عقل و عشق، نظر دقیق‏تر به ارتباط آن‏ها ممکن گردیده است. مى‏توان این بحث را در چهار بند خلاصه کرد:
1. اگر منظور از عقل، عقل بدلى باشد که تمام توجه‏اش دنیا و زندگى دنیوى است، این عقل مصلحت‏اندیش را با عشق کارى نیست؛ از بن با آن مخالف است و آن را فقط خیالات عاشقانه و هوس‏هاى جوانى مى‏پندارد؛ اما منظور عرفا و حکماى ما از عقل این عقل نیست؛ زیرا این عقل در حقیقت بى‏عقلى بزرگ است.
2. اگر منظور از عشق، عشق مجازى یعنى دلبستگى به شهوات و نفسانیت و غرائز است، عقل خدابین و ایمانى چنین عشقى را محکوم مى‏کند؛ زیرا عقلى که رو به سوى خدا دارد، تسلط شهوت بر انسان را نمى‏پسندد؛ مخصوصا اگر شهوت به حد افراط برسد.
3. اگر منظور از عقل، عقل متعارف ایمانى و مراد از عشق، عشقى حقیقى و فناى فى الله باشد، این دو در مراحلى درگیرى دارند؛ زیرا عقل دربند منفعت آدمى است و تمام اعضا و جوارح آدمى را به بند منفعت‏طلبى خود در مى‏آورد؛ و عشق که عبارت از ایثار و از خودگذشتگى و فداکارى در راه معشوق است، به هیچ وجه با خودمحورى سازگار نیست.
عرضه کردم دو جهان بر دل کار افتاده‏
به جز از عشق تو باقى همه فانى دانست‏
اى که از دفتر عقل آیت عشق‏آموزى‏
ترسم این نکته به تحقیق ندانى دانست.
راهى است راه عشق که هیچش کناره نیست‏
آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست‏
ما را ز منع عقل مترسان و مى بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست‏
حریم عشق را درگه بسى بالاتر از عقل است‏
کس آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولى‏
عشق داند که در این دایره سرگردانند
امثال این تعبیرات در اشعار فارسى فراوان است؛ زیرا کار عقل مصحلت‏اندیشى و مصلحت‏طلبى است و کار عشق از خود بى خود شدن. عرفا کاملاً منکر عقل متعارف نبوده، آن را مانند چراغ و نردبان براى ترقى در عالم معنا لازم مى‏دانند؛ البته وقتى انسان به بالا رسید، دیگر به آن نیاز ندارد؛ به عبارت دیگر، در مرحله اول لازم است و در مراحل بالاتر حجاب و زیان. سعدى در این باره مى‏گوید: «عقل با چندین شرف که دارد نه راه است بلکه چراغ راه هست، و اول راه ادب طریقت است و خاصیت چراغ آن است که به وجود آن راه از چاه بدانند و نیک از بد بشناسند و دشمن از دوست فرق کنند و چون آن دقایق را بدانست برین برود که شخص اگر چه چراغ دارد تا نرود بمقصد نرسد.»15
عرفان رهروان راه عشق را دعوت مى‏کند از استدلال‏هاى خشک و خسته‏کننده که چه بسا ره به جایى نمى‏برد، لحظه‏اى فاصله بگیرند و گوش و چشم خود را به حقایق ازلى و ابدى عالم باز کنند. تلاش عرفان باز کردن راه شهود است. شهود معنوى که آمد و روح صیقل خورد، حظ روحى حاصل مى‏شود و خدا بنده‏اش را به آن مسیرى که لازم انسانیت او است، سوق مى‏دهد؛ زیرا در وراى قیل و قال‏ها حقیقتى وجود دارد که نیاز است از آن سخن گفته شود؛ و آن معرفت عشقى است که حکمت به معناى حقیقى کلمه است و اگر کسى به آن(عرفان) راه نیابد، حقیقت درونى خود را نشناخته است. در روایات ما به این مساله اشاره رفته است. امام صادق(ع) مى‏فرماید: «بندگان سه گروهند: گروهى خداى عزوجل را از ترس عبادت مى‏کنند، آن بندگى بردگان است. گروهى خداى تبارک و تعالى را براى به دست آوردن ثواب بندگى مى‏کنند، این عبادت مزد بگیران است؛ و گروهى خداى عزوجل را به خاطر محبت او بندگى مى‏کنند، آن بندگى آزادگان و بهترین و برجسته‏ترین عبادت است.»16
امام على(ع) مى‏فرماید: «خدایا، تو را از ترس عقابت و به طمع ثوابت پرستش نکردم، بلکه چون تو را براى عبادت شایسته یافتم، سر بر بندگیت ساییدم.»17
روایات در این باره بسیار است. معناى این روایات آن است که گروهى خدا را تنها به نفع شخص خود و براى رسیدن به مقاصد خود عبادت مى‏کنند. آن‏ها به مقصود خود(فرار از عذاب و رسیدن به ثواب) مى‏رسند، اما به مقام عالى که همان لقا الله و دیدار یار است، نائل نمى‏آیند؛ زیرا براى این کار باید از «هر چه رنگ تعلق دارد آزاد شوند». تقبیح عابد و زاهد در اشعار نیز به همین معنا است؛ زیرا آن‏ها به وجه عالى محبت نرسیده‏اند.
4. عشق حقیقى و عقل بالغ هیچ منافاتى با هم ندارند و در سیر و سلوک روحانى همواره همراهند؛ زیرا عشق به معناى فناى فى الله است و عقل برین به معناى ذوب شدن در توحید. «انسان آنگاه که به مرحله عشق مى‏رسد تازه مى‏فهمند که عقل حقیقى همان «عقل برین» است که او دارد و دیگران گرفتار عقال و وهمند و آن را عقل مى‏پندارند.».18
کوه عقل و بیابان جنونم داده‏اند
حیرتى دارم از این، کین هر دو چونم داده‏اند
(فیض کاشانى)
بنابراین، در بررسى رابطه عقل و عشق سه گزاره زیر رخ مى‏نماید:
1. عشق محصول شناخت است. انسان با براهین عمیق عقلى(عقل نظرى) به خدا ایمان مى‏آورد و با عزم و شوق و عشق و اخلاص از راه عقل عملى به او راه مى‏یابد. اما این مرحله اول راه است.
2. عقل در برابر عشق باطل مى‏ایستد و آن را که در بند شهوات بودن است، محصور و محکوم خود مى‏کند. عقل شهوت و غضب و غرائز را در بند مى‏کشد و به خدمت انسان در مى‏آورد.
3. انسان وقتى به مرحله عشق رسید، عقل متعارف را کنار مى‏گذارد - چنان که انسان مؤمن در مرحله ابتدایى عقل بدلى را کنار مى‏نهد - و آنگاه به مقام حقیقى عقل بار مى‏یابد. در این صورت عشق فرمانرواى عقل است. عشق در وجود انسان مانند حاکم است و عقل وزیر و مستشار او به شمار مى‏آید. در این مرحله، انسان سالک به مقام جمع عقل و عشق مى‏رسد؛ زیرا عقل برین همان عشق به عبادت و فقط دیدن معبود است

پانزده درس زندگی که در هیچ مدرسه ای یاد نمی گیرید

پانزده درس زندگی که در هیچ مدرسه ای یاد نمی گیرید

همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس ، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است .

مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود می برد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم ، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.

در اینجا به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی می توانید از آنها بهره بگیرید :
 

 

1-     طبق گفته یRichard Carlson  " چیزهای بی ارزش را نچشید " ، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش می کنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی ، هیچ ارزشی ندارند .وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک می کنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمی بریم.

2-     "زندگی غیر قابل پیش بینی است " و ممکن است هر لحظه شما را در شیب و فراز قرار دهد " . فقط بگویید "هرگز" و بعد ببینید چه اتفاقی می افتد . برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است ، تنها با ذهنی باز و خوش بین ، به آنها خوش آمد بگویید !!

3-     خسته کننده ترین واژه در هر زبان " من " است . بله تصور این است که تکرار این کلمه اعتماد به نفس را بالا می برد. ولی خوب! بیشتر وقتها همه ی آن چیزیی که در مورد خود با تکرار " من " توضیح و تعریف می کنید، واقعیت ندارد! اینکه یک نفر دائما" از خود و فضایل خود تمجید و تفسیر کند ، بسیار خسته کننده و یکنواخت است . این حالت "خود محوری " است نه  "اعتماد به نفس "

4-      انسانیت مهم تر از مادیات است

اهمیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از درجات مادی است که هر کدام از ما در مسیر آرزوها به آنها می رسیم. بدون محبت و عشق و حمایت خانواده و دوستان در زندگی ، موفقیت های مادی ، خیلی لذت بخش نخواهد بود. با ایجاد تعادل در ملاک های برتری و ارزش های خود ، از ثبات زندگی بیشتری بهره خواهید برد.

5-     به غیر از خودتان ، هیچ کس دیگر نمی تواند شما را راضی کند !

رضایت و راحتی ذهن شما تنها به عهده خودتان است ! بله ، روابط اجتماعی ، زندگیمان را پر بار تر می کند ، اما  خوب ، شاید این روابط به تنهایی باعث شادکامی و رضایت شما نشود.

6-     درجه ی کمال و شخصیت

کمالات برای هر شخص زیباست . کلام و اعمال نیک ، به دنبال خود ، اعتماد و اطمینان دوستان را در پی دارد . برای رسیدن به این درجه ، تلاش کنید .

7-     بیاموزید که خود ، دیگران و حتی دشمنان خود را ببخشید.

انسان جایز الخطاست ، همه ما اشتباه میکنیم ،  ولی با کینه توزی و یادآوری صدمات گذشته ، تنها این خودمان هستیم که  از  زندگی  لذت نمی بریم نه دیگران !!

8-     "خنده" داروی هر "درد"  است .

با خوشرویی و تبسم ، دردهای خود را درمان کنید.

9-     تغذیه خوب ، استراحت ، ورزش و هوای تازه ، را فراموش نکنید.

 سلامتی خود را  دست کم نگیرید . با رعایت  این  نکات ، از وضعیت  جسمی ایده آل خود ، لذت ببرید .

10-اراده ای مصمم ، شما را به هر چیزی که می خواهید ، می رساند .

هرگز تسلیم نشوید و به دنبال رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.

11-تلویزیون ، ذهن ما را بیشتر از هر چیزی نابود می کند !

از تلویزیون کناره گیری کنید و با ورزش ، مطالعه و یادگیری ، ذهن خود را فعال کنید.

12- شکست را بپذیرید .

هر کسی در زندگی ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. شکست آموزنده است . به ما یاد می دهد که چطور متواضع باشیم و راه درست تری را برای جبران آن انتخاب کنیم . توماس ادیسون با شکستهای متمادی توانست به هدف خود برسد ، او می گفت :" من شکست نخوردم ، تنها ده ها هزار راه را امتحان کردم که برایم مفید نبود ! و به نتیجه نرسید !"

13- از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرید .

یکی از بودائیات پیر چنین می گوید :" یک مرد دانا کسی است که از اشتباهات خود درسی نیک بیاموزد و اما داناتر کسی است که از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرد".

14- از محبت به دیگران دریغ نکنید .

زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم . پس سعی کنید محبت کنید تا محبت ببینید .

15- آنچنان زندگی کنید که گویی روز آخر عمرتان است !!!

همواره سعی کنید بهترین و مهربان ترین همسر ، رفیق  و حتی مهربانترین و بهترین رئیس باشید ، تا زمان وداع با این دنیا به دنیایی زیباتر دست یابیم.

بیست راه برای رسیدن به آرامش

بیست راه برای رسیدن به آرامش

 

 

۱-  جلوی کریه خود را تگیرید و گهگاهی گریه کنید.

2- افراد آرام دائم  به خود می گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی توان انجام داد پس باید از ادامه زندگی لذت

 برد.

3- حداقل روزی 15 دقیقه را در سکوت کامل بگذرانید و به آنچه که می خواهید در زندگی به دست آورید فکر کنید.

4- هنگامی که احساس می کنید ذهنتان پر از افکار گوناگون است و هیچ جای خالی در آن وجود ندارد با قدم زدن

 سعی کنید ذهن خودتان را خالی کنید.

5- به کودکان نگاه کنید و ببینید چگونه از زندگی لذت می برند. زندگی با آرامش را از کودکان یاد بگیرید.

6- سعی کنید به داشته های خود قناعت کنیدو در این صورت احساس رضایت بیشتری از زندگی خواهید کرد.

7- اکسیژن باعث می شود مغز شما بهتر فعالیت کند. پس در محل زندگی و کار خود گیاه نگاه دارید.

8- این همه عجله برای چیست؟ به یاد داشته باشید سرعت حرکت شما با احساس شما رابطه مستقیمی داردو

 پس سعی کنید عجول و شتابزده نباشید.

9- شوخی روش خوبی برای رسیدن به آرامش است . پس شوخی طبع باشید.

10- لحظات زیبای زندگیتان را بایگانی کنید. سعی کنید از این لحظات فیلم و عکس تهیه کنید و در لحظات ناراحتی

 به آن نگاه کنید تا به یاد

 بیاورید زندگی همیشه برای شما تلخ و دشوار نبوده است.

11- آرام سخن گفتن باعث می شود ظربان قلب و تنفس شما کم شود و این پایین آمدن ضربان قلب آرامش

 بیشتری به شما می دهد.

12- شاد کردن دیگران باعث می شود احساس و انرژی مثبتی به شما منتقل شود.

15- هر چند وقت یک بار ساعتتان را باز کنید و اجاره بدهید از شر فشار زمان نجات پیدا کنید.

16- مسافرت به شما کمک خواهد کرد تا برای مدتی فکر شما آزاد باشد واثرات مسافرت پس از برگشت به

 خوبی در زندگی روزمره شما نمایان خواهد شد.

17- دیگران را ببخشید. زیرا بخشش و شاد کردن دیگران یکی از مسائل زندگی بخش است.

18- سعی کنید در هنگام عصبانیت خود را به گونه ای تخلیه کنید . مثلا به بالای پشت بام بروید و فریاد بکشید

19- لباسهای راحت و گشاد باعث آرامش می شوند.

20- سعی کنید به موقع غذا بخورید و از غذا خوردن لذت ببرید. زیرا غذا خوردن باعث آرامش سیستم عصبی می

 شود.

هشت راه برای رسیدن به آرامش ذهنی


هر که هستید و هر کجا زندگی می کنید، آرامش را به زندگی خویش دعوت کنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید.
اگر کلام و رفتار شما قرین آرامش باشد، بدون شک این ویژگی به دنیای اطراف شما نیزسرایت خواهد کرد. به خاطر داشته باشید برای رسیدن به این وضعیت، لازم است برخی قابلیت های و یژه را در خود پرورش دهید و شرایط خاصی را در زندگی خویش ایجاد نمایید. رعایت نکات زیر مقدماتی است که به شما کمک می کند در این مسیر گام بردارید:


1) یاد بگیرید که گاه مسائل را رها سازید.


بدین معنا که به هر مسئله ای دائما گره نخورید. وقتی همیشه و همه جا در فکر مسائل خود هستید و به مرور آنها می پردازید، در واقع همیشه بار اضافه ای را با خود حمل می کنید که این خود سبب ایجاد اضطراب و استرس درشما می گردد. بیاموزید که با یک ذهن رها و آزاد زندگی کنید. این امر به شما کمک می کند که با هر محرک کوچک و یا مانع جزئی آشفته نشوید.



2) به خود و خدای خود ایمان داشته باشید.


اگر به خود و خدای خود ایمان داشته باشید، به راحتی از عهده مشکلات زندگی برخواهید آمد و ثابت قدم و مطمئن در راه رسیدن به اهداف خود گام خواهید برداشت


3) مثبت اندیش باشید.


اگر دیدگاه مثبت اندیشی نداشته باشید، همه چیز می تواند بی فایده و بی ثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و امید، بهترین سلاح در مقابل ترس و اضطراب است.



4) نسبت به انتظارات و برنامه ریزی های خود واقع بین و منطقی باشید.


توانایی های خود را در موقعیت های خاص بشناسید و نسبت به عدم توانایی ها و ضعف های خود واقع بین باشید. هرچقدر نگرش شما نسبت به مسائل زندگی منطقی تر باشد، به آرامش بیشتری دست خواهید یافت.


5) نسبت به انسان ها، عشق بی قید و شرط خود را نثار کنید.


شما می توانید از دوستان، هم اتاقی ها و هم کلاسی های خود شروع کنید. یاد بگیرید که آنها را بدون قید و شرط دوست بدارید، درمقابل ضعف های آنها صبور باشید وخطاها و اهمال کاری هایشان را ببخشید. هر چقدر نسبت به دیگران بخشش بیشتری داشته باشید احساس شادی و خرسندی بیشتری را تجربه خواهید کرد



6) معنای فداکاری را لمس کنید.


دست بخشش داشته باشید ولی انتظار بازگشت نداشته باشید. دیگران را به شیوه خودشان خوشحال کنید. به افراد بی پناه ، یتیم و فقیر کمک کنید. برای آنهایی که خواهان یاری شما هستند پشت و پناه باشید و بدون آنکه منتی بر آنها نهید تکیه گاهشان باشید. هرچقدر بیشتر ببخشایید، از الزامات و قید و بندها بیشتر رها خواهید شد



7) افکار خود را بازسازی کنید.


در افکار و عقاید خویش نسبت به شخص خود، بازنگری کنید. بیاموزید در مقابل خویشتن صبور باشید و ارزشها، استعدادها و مهارت های خود را ارج نهید. خود را بدون هیچ قید و شرطی دوست بدارید. هرگونه ترس و تردید غیرمنطقی که در مورد خود دارید، کنار بگذارید. اگردیدگاه مثبت و سالمی را در مورد خود داشته باشید یاد خواهید گرفت که خود را بدون قید و شرط قبول داشته باشید.
افراد آرام به خود می ‌گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی ‌توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می ‌برند.از همان که هستید راضی باشید، در این صورت احساس آرامش بیشتری می‌ کنید.


8)چند راه حل برای ایجاد کردن آرامش .



-مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد کنند یا نه، برخورد مؤدبانه‌ ی شما، باعث ایجاد آرامی و احساس خوبی در شما خواهد شد.

-سرعت حرکت شما با احساستان رابطه‌ ای مستقیم دارد، آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام ‌تر کنید، طولی نمی‌ کشد که آرام خواهید شد. گاهی می ‌توانید برای رسیدن به آرامش، دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.

-اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یکی از با افتخارترین روش‌های رسیدن به آرامش خاطر رسیده ‌اید، آنگاه می‌ توانید بگویید، الا بذکر الله تطمئن القلوب . اگر از خدا دور افتاده‌اید، اکنون زمان آشتی است. داشتن یک تکیه‌ گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش می ‌شود.

-شاد کردن دیگران، موجب آرامش می‌ شود.قدردانی کنید. دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف که وظیفه نیست!

حدیث

 

میلاد با سعادت پیامبر صلح و مهربانی حضرت محمد مصطفی و ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت حضرت امام جعفر صادق (ع) بر همگان مبارک باد.به همین مناسبت احادیثی از این دو بزرگوار برایتان گذاشتم امیدوارم از رهروان این دو بزرگوار باشیم.

                  احادیث حضرت محمد(ص)

آیة المنافق ثلاث : اذا حدث کذب واذا وعد اخلف واذا اؤتمن خان

نشان منافق سه چیز است : 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در امانت خیانت نماید .

 

أبغض الحلال الی الله الطلاق .

منفورترین چیزهای حلال در پیش خدا طلاق است .

 

 مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ

هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود.

 

اتقوا دعوة المظلوم فإنها تصعد الی السماء کأنها شرارة

از نفرین مظلوم بترسید که چون شعله آتش بر آسمان میرود .

 

اثنان یعجلهما الله فی الدنیا البغی وعقوق الوالدین .

دو چیز را خداوند در این جهان کیفر میدهد : تعدی ، و ناسپاسی پدر و مادر .

 

اخوف ما أخاف علی امتی الهوی وطول الامل .

بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم .

 

اختبروا الناس بأخدانهم ، فإن الرجل یخادن من یعجبه

مردم را از معاشرانشان بشناسید ، زیرا کند هم جنس با هم جنس پرواز .

 

احب اللهو الی الله تعالی إجراء الخیل والرمی .

بهترین بازیها در پیش خدا اسب دوانی و تیراندازی است . 

 

احب الاعمال الی الله حفظ اللسان

بهترین کارها در پیش خدا نگهداری زبان است .

 

احب الاعمال الی الله الصلاة لوقتها ثم بر الوالدین ثم الجهاد فی سبیل الله

بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقت است ، آنگاه نیکی به پدر و مادر ، آنگاه جنگ در راه خدا .

                  احادیث امام جعفر صادق(ع)

کان أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه یقول : أفضل العبادة العفاف .

امام جعفر صادق (ع) : امیرالمؤمنین علیه السلام  می فرمود : بهترین عبادت عفت است .

الصبر رأس الایمان .

امام جعفر صادق (ع) : صبر سر ایمان است .

من ابتلی من المؤمنین ببلاء فصبر علیه ، کان له مثل أجر الف شهید .

امام جعفر صادق (ع) : هر مؤمنی به بلائی گرفتار شود و صبر کند ، اجر هزار شهید برای اوست .

طلب العلم فریضة .

امام جعفر صادق (ع) : کسب دانش واجب است .

سئل النبی (ص ) : ما کفارة الاغتیاب قال : تستغفر الله لمن اغتبته کلما ذکرته .

امام جعفر صادق (ع) : از پیغمبر پرسیدند : کفاره غیبت چیست ؟ فرمود : برای آن کس که غیبتش کردی هر زمان به یادش افتادی از خدا طلب آمرزش کنی .

 

اِنَّ الفُحشَ وَ البَذَاءَ وَ السَّلاطَةَ مِنَ النِفاقِ

همانا دشنام دادن و هرزه گویی و زبان درازی ناشی از نفاق و دورویی است

 

اَفضَل العِبادَة العَفَافُ

 

برترین عبادت پاکدامنی است

 

مَن قَرَا القُرآن و هو شابٌّ مُؤمِنٌ ، اختَلَطَ القُرآنُ بلَحمِهِ و دَمِهِی

 

هر جوانی مؤمنی که قرآن بخواهد، قرآن با گوشت و خون او را در می آمیزد

 

 

مَن ظَلَمَ مَظلِمَة ً اُخِذَ بهَا فِی نَفسِهِ أو فِی مَالِهِ أو فِی وُلدِهِی

 

کسی که ستمی کند به سبب آن ستم، در جانش یا مالش یا فرزندانش به گرفتاری می افتد.

ده اثر اعجاب انگیز عشق بر سلامت بدن,اثبات شده با تحقیقات علمی

شواهد علمی نشان می دهند که عشق های طولانی مدت و پایدار و آرامش بخش، اثرات مفید بسیاری بر سلامت بدن دارند. کاهش فشار خون، کنترل بهتر استرس، تقویت سیستم ایمنی بدن، تنها نمونه هایی از اثرات اعجاب انگیز عشق بر سلامت عمومی بدن هستند.

عشق و سلامتی از راههای مختلفی به هم گره خورده اند. انسان نیازمند ارتباط است و وقتی ارتباطاتش را گسترش می دهد به منافع زیادی دست پیدا می کند که شاید یکی از گرانبهاترین این منافع عشق است.

در ادامه ۱۰ رابطه عشق با سلامت بدن که توسط تحقیقات علمی به اثبات رسیده اند، ارائه می شود:

1-مراجعه کمتر به پزشکتحقیقات ثابت کرده اند که روابط عاشقانه باعث ابتلا کمتر به بیماری ها می شود. تا کنون کسی نتوانسته علت این ارتباط بین عشق و سلامت را به طور دقیق توضیح دهد، ولی فرضیات مختلفی در این رابطه مطرح شده اند. عده ای بر این عقیده اند که کلا سیستم بیولوژیکی انسان به گونه طرح ریزی شده است که همیشه باید در اجتماعات کوچک و با دیگران زندگی کند و اگر چنین اتفاقی نایفتد سطح استرس در فرد بالا رفته و این خود منجر به ضعف سیستم ایمنی و ابتلا به بیماری های مختلفی می شود. فرضیه دیگر این است که افرادی که دارای رابطه عاشقانه با یکدیگر هستند، بیشتر مواظب سلامت یکدیگر هستند. برای مثال یک همسر و دوست واقعی بیشتر می تواند شما را به خوردن سبزیجات و میوه ها و یا رعایت بهداشت دهانتان تشویق کند. وتمام این عادت های خوب مساوی است با ابتلا کمتر به بیماری ها.

۲- کاهش احتمال ابتلا به افسردگی

مطابق گزارش Health and Human Services داشتن یک رابطه عاشقانه بلند مدت باعث کاهش ابتلا به افسردگی در مردان و زنان می شود.

۳- کاهش فشار خونمحققان به این نتیجه دست یافته اند که افراد دارای روابط عاشقانه پایدار دارای  فشار خون بهتری هستند. و در مقابل، نوسانات فشار خون در مواجهه با هیجانات در افراد فاقد این روابط بیشتر است.

۴- اضطراب کمتر
محققان در University of New York اقدام به گرفتن تصاویر MRI از مغز افرادی که دارای روابط عاشقانه بودند کردند(Functional MRI). آنها مشاهده کردند که در این افراد قسمت هایی از مغز که باعث ایجاد وابستگی می شود فعال تر، و قسمتی از مغز که باعث ایجاد اضطراب و دلهره می شود، دارای فعالیت کمتری است. نتایج این مطالعه در کنفرانس سال ۲۰۰۸ Society for Neuroscience ارائه شد.

۵- کنترل طبیعی درد
نتایج Functional MRI همچنین نشان داد که قسمتی از مغز که باعث کنترل درد می شود نیز در افراد دارای روابط عاشقانه پایدار، فعال تر است. در مطالعه دیگری که ۱۲۷۰۰۰ نفر در آن شرکت کرده بودند، به اثبات رسید که در افرادی که دارای روابط عاشقانه هستند، میزان بروز سردرد و کمردرد بسیار کمتر از سایر افراد است.

۶- کنترل بهتر استرس
اگر عشق باعث کنترل درد می شود، آیا نمی تواند بر روی استرس تاثیر مثبت داشته باشد؟

تحقیقات وجود این اثر مثبت را اثبات کرده اند. چنانچه شما با یک شرایط استرس زا روبرو شوید و در این حین فردی که شما را دوست دارد در کنار شما باشد، قاعدتا بهتر می توانید آن شرایط را تحت کنترل خود درآورید.

۷- تقویت سیستم ایمنی و کاهش ابتلا به بیماری ها
همانطور که می دانیم، روابط عاشقانه باعث کاهش استرس و اضطراب و افسردگی می شوند که این موارد هم به نوبه خود باعث افزایش قدرت دفاعی بدن می شوند. محققان در Carnegie Mellon University به این نتیجه رسیده اند که افراد دارای روابط عاشقانه در مواجهه با ویروس سرماخوردگی و آنفلوانزا، کمتر از دیگر افراد به این بیماری ها  مبتلا می شوند.

۸- بهبودی سریع تر زخم ها و بیماری ها
قدرت روابط عاشقانه باعث افزایش سرعت بهبودی پس از ابتلا به بیماری ها و زخم ها می شود. محققان در Ohio State University Medical Center بر روی منطقه محدودی از پوست افراد مورد مطالعه جوش هایی را ایجاد کردند و سپس روند بهبودی را در افراد مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که سرعت بهبودی جوش ها در افرادی که تازه ازدواج کرده بودند دو برابر بیشتر از افرادی بود که مجرد و فاقد روابط عاشقانه بودند.

۹- طول عمر بیشتر
یک کار تحقیقاتی بزرگ در دهه ۱۹۹۰ به مدت ۸ سال انجام شد و موضوع آن “بررسی اثر ازدواج های بر پایه عشق بر بروی میزان مرگ و میر” بود. نتیجه این تحقیق به این صورت منتشر شد که “میزان مرگ و میر در افرادی که ازدواج کرده بودند به میزان ۵۸% کمتر از افرادی بود که هرگز ازدواج نکرده بودند.”

۱۰- زندگی شاد تر و راحت تر
بنا بر مطالعه ای که در Journal of Family Psychology منتشر شد، شاد بودن بیش از اینکه به میزان درآمد خانواده وابسته باشد، به میزان صمیمیت و کیفیت رابطه افراد خانواده وابسته است. همچنین شواهد دیگری نیز وجود دارد که وجود عشق در خانواده باعث افزایش قدرت افتصادی
خانواده نیز می شود.

شـرح کـد تخلفـات راننـدگی درج شده بر روی برگه های جریمه

××× شـرح کـد تخلفـات راننـدگی درج شده بر روی برگه های جریمه ×××

1001
عبور عابر پیاده از محلهای غیر مجاز سواره رو و همچنین از طول خیابان هائیکه دارای پیاده رو است

1002
دست گرفتن دوچرخه سوار و اسکیت سوار و اسکوتر و نظایر آن بوسیله نقلیه در حال حرکت

1003
یدک کشی یا حمل بار بوسیله دوچرخه و دوچرخه موتوردار

1004
بکار انداختن چرخهای بلبرینگی و فلزی در راهها

1005
دو ترک سواری با دوچرخه پائی

1006
راندن موتورسیکلت و دوچرخه و دوچرخه موتوردار در مواقع لغزنده بودن جاده و خیابان

1007
حمل بارو اشیاء طویل توسط دوچرخه پائی و موتور سیکلت

1008
نداشتن تجهیزات ایمنی از قبیل زنگ یا ترمز یا چراغ جلو یا عقب دوچرخه پائی و دوچرخه موتوردار

1009
سوار کردن اطفال کمتر از 12 سال در صندلی جلو اتومبیل

1010
راندن دوچرخه موتور دار در پیاده رو

1011
راندن دوچرخه پائی, اسکیت و اسکوتر و نظایر آن در وسط خیابان و جاده

1012
سوار کردن هر مسافر بدون صدور بلیط در وسایل نقلیه مسافربری در صورت وجود شرکت حمل و نقل مسافربری در مبدا

1013
سوار کردن مسافر با داشتن مسافر قبلی توسط تاکسیهای تلفنی یا شرکتهای تاکسیرانی دربست

1014
سوار کردن سرنشین اضافه بر ظرفیت مجاز در وسایل نقلیه شخصی

1015
عدم توجه به اخطار و تذکر پلیس راهنما

1016
بازگذاشتن درب صندوق عقب وسیله نقلیه درحال حرکت یا نصب پرده یا کرکره و یا هرچیز دیگری که مانع دید عقب وسیله نقلیه شود

1017
راندن دوچرخه پائی در حال رها کردن فرمان

1018
سوار کردن هر نفر مسافر با سرنشین اضافی در تاکسی های شهری و بین شهری

1019
استنکاف از قبول مسافر یا نرساندن مسافر به مقصد توسط رانندگان وسائط نقلیه همگانی

1020
آویزان شدن از وسیله در حال حرکت

1021
عبور وسائل نقلیه کندرو از محلهای غیر مجاز

1022
نشاندن مسافر در طرف راست یا چپ راننده اتوبوس

1023
سوار شدن به وسیله نقلیه و پیاده شدن از آن در حال حرکت ( در اتوبوسها کمک راننده و در سایر وسائل نقلیه مرتکب مسئول است)

1024
سوار کردن سرنشین یا مسافر در سمت چپ یا راست راننده در وسایل نقلیه موتوری که فرمان آنها به ترتیب در سمت چپ یا راست قرار دارد.

1025
حمل اشیاء بنحوی که قسمتی از آن از عرض وسیله نقلیه خارج شود.

1026
راندن موتورسیکلت و دوچرخه موتوردار در حال رها کردن فرمان

1027
حمل سرنشین با موتورسیکلت بیش از ظرفیت مجاز

1028
نداشتن شماره جلو

1029
خروج غیر مجاز تاکسی از محدوده تعیین شده

1030
پارک کردن تاکسی بدون حضور راننده در ایستگاههای تاکسی

1031
استفاده غلط از چراغ راهنمای وسیله نقلیه

1032
تعمیر وسائل نقلیه در معابر عمومی

1033
عدم استفاده از کلاه ایمنی توسط راکب و سرنشین موتورسیکلت در حین رانندگی

1034
روشن نکردن چراغ از هنگام غروب تا طلوع آفتاب و در مواقع لزوم

1035
باز کردن درب وسیله نقلیه بدون رعایت احتیاط از طرف سرنشین یا راننده در حال حرکت و حین توقف

1036
بازگذاشتن درب وسیله نقلیه در سمت سواره رو

1037
عدم رعایت مقررات چراغهای راهنمائی چشمک زن در راهها

1038
حرکت با نور بالا در مواقعی که باید از نور پائین استفاده شود

1039
در آغوش داشتن اطفال در حین رانندگی

1040
همراه نداشتن پروانه تاکسیرانی

1041
راندن وسایل نقلیه غیرموتوری ویژه حمل بار در پیاده رو خیابانها

1042
حرکت دادن غیر مجاز یا رها نمودن دامها و احشام و پرندگان در راهها

1043
عدم استفاده از کمربند ایمنی توسط سرنشینان ردیف جلو در حین رانندگی

1044
حرکت نکردن در داخل حد فاصل دو خط, در معابر خط کشی شده

1045
توقف وسایل نقلیه در جهت مخالف حرکت وسایل نقلیه دیگر

1046
عبور یا توقف در معابری که از طرف راهنمائی و رانندگی در ساعت معین ممنوع اعلام می شود.

1047
ریزش روغن, بنزین, نفت گاز( گازوئیل) و یا سایر مایعات آلوده و تخریب کننده دیگر در سطح راهها

1048
عدم پرداخت عوارض مقرر در آزادراهها

1049
عدم رعایت مقررات ویژه عبور ماشین آلات کشاورزی و راهسازی در راهها

1050
عدم استفاده از علائم بازتاب که نشان دهنده طول وسایل نقلیه باربری است

1051
توقف و سد معبر در سطوحی که بصورت شطرنجی رنگ آمیزی شده است

1052
حمل مسافر توسط ماشین آلات کشاورزی

1053
هر نوع توقف که منجر به سد معبر و یا اختلال در عبور و مرور گردد

1054
خودداری از کناربردن وسیله نقلیه قابل حرکت که بعلت تصادف منجر به خسارت یا نقص فنی و یا علل دیگر در وسط سواره رو متوقف شده است

1055
عدم رعایت فاصله کافی قبل و بعد از سبقت

1056
یدک کشی وسیله نقلیه برخلاف مقررات و بدون رعایت احتیاط

1057
استفاده غیر مجاز از وسایل اخباری ویژه وسایل نقلیه امدادی از قبیل چراغ گردان, آژیر و نظایر آن

1058
حرکت به موازات هم در راههائی که عرض آنها گنجایش بیش از دو اتومبیل را ندارد و حرکت طولانی اتومبیل به موازات اتومبیل دیگری که در سمت راست آن حرکت می کند.

1059
نداشتن دفترچه کار یا برگ فعالیت راننده وسیله نقیه ترابری جاده ای

1060
توقف در محل ممنوع ( پارک ممنوع  )

1061
راه ندادن به وسیله نقلیه پشت سر برای سبقت

1062
استفاده از نورافکن, چراغهای الوان و اضافی و داشتن نور سفید در عقب و نور قرمزدر جلو وسیله نقلیه

1063
نداشتن عاج در سطح اتکاء لاستیک چرخ و همچنین استفاده از لاستیکهای فرسوده و غیر قابل اطمینان برای سواریها و وانت ها

1064
عدم رعایت مقررات در گردش ها

1065
سوار کردن مسافر یا سرنشین داخل صندوق عقب و یا هر قسمت خارجی وسیله نقلیه

1066
نصب هر نوع علائم و پلاکهای متفرقه و همچنین الصاق هر نوع نوشته و آگهی و تصاویر به بدنه خارجی وسایل نقلیه بدون داشتن مجوز از مبادی ذیربط

1067
پخش صدا از بلندگوی منصوب به وسایل نقلیه بدون اجازه مراجع ذیربط

1068
استفاده از لاستیک میخدار در مواقع غیر ضروری

1069
نداشتن شماره عقب و یا خوانا نبودن آن

1070
عدم توجه به فرمان ایست یا پرچم مراقبین عبور و مرور محصلین و پلیس مدرسه

1071
حرکت کمتر از سرعت مقرر در معابری که حداقل سرعت برای آن تعیین شده در صورت نبودن مانع به نحوی که موجب کندی عبور و مرور شود.

1072
سبقت اتوبوس و کامیون در داخل شهر

1073
توقف با موتور روشن بدون حضور راننده

1074
توقف اتوبوس و مینی بوس در خارج از ایستگاههای تعیین شده

1075
پارک کردن وسایل نقلیه غیر مجاز در ایستگاه بارگیری و تخلیه بار

1076
تجاوز به سطح گذرگاه عابر پیاده در سواره رو

1077
استفاده از تلفن همراه و وسایل ارتباطی مشابه آن در حین رانندگی

1078
خوردن, آشامیدن و استعمال دخانیات و پرتاب و یا ریختن ضایعات, اشیاء , آب دهان و بینی در هنگام رانندگی

1079
عبور کامیون و اتوبوس در خطوط سرعت بزرگراهها و آزاد راهها

1080
سوار کردن مسافر روی بار در راهها

1081
پوشاندن تمام یا قسمتی از چراغهای جلو یا عقب بوسیله پارچه, ورق آلومینیومی, رنگ و یا هر شیئی دیگر که باعث کاهش و تغییر و یا شدت نور می شود.

1082
نداشتن برگ معاینه فنی وسیله نقلیه

1083
قصور در بکاربردن وسایل اخباری از قبیل مثلث شبرنگ یا چراغ چشمک زن حسب مورد در جلو و عقب وسیله نقلیه متوقف در روی راهها

1084
همراه نداشتن گواهینامه رانندگی یا کارت شناسائی خودرو و یا بیمه نامه شخص ثالث

1085
نداشتن کارت صحت و سلامت روحی و جسمی راننده وسایل نقلیه عمومی

1086
نداشتن برگ بازبینی فنی سلامت وسایل نقلیه عمومی در صورت وجود شرکت حمل و نقل مسافربری در مبدا

1087
عدم استفاده و یا استفاده غلط از علائم با دست یا چراغ راهنما در گردش به چپ یا به راست یا هنگام توقف در شهر

1088
توقف در محل ایستادن ممنوع ( مطلقا ممنوع )

1089
توقف دوبله در معابر

1090
ورود وسائل نقلیه غیر مجاز به محدوده طرح ترافیک

1091
توقف سایر وسایل نقلیه در ایستگاه وسایل نقلیه عمومی ( اتوبوس, تاکسی و ... )

1092
رعایت نکردن تقدم عبور عابر از طرف راننده در گذرگاه عابر پیاده

1093
استفاده نکردن از عینک طبی در حین رانندگی برای کسانیکه در گواهینامه آنان ضرورت رانندگی با عینک درج شده است.

1094
گردش بچپ یا به راست در محل ممنوع

1095
توقف وسایل نقلیه در سطح آسفالت جاده ها و محلهائی که شانه خاکی وجود دارد

1096
توقف وسایل نقلیه باربری سنگین ( 5 تن به بالا) و اتوبوسهای خارج شهری در خیابان ها و در ساعات غیر مجاز

1097
تغییر استاندارد پلاک وسیله نقلیه که از طرف اداره راهنمائی و رانندگی داده شده است.

1098
شستشوی وسیله نقلیه در راهها ( خیابان و جاده )

1099
عبور کامیونهای سنگین و اتوبوس های خارج شهری در ساعات و مسیرهای غیر مجاز در شهر

1100
توقف از ابتدا تا انتهای پیچ ها ( قوسهای) حریم تقاطعها و روی پل و داخل تونل

1101
تصادف ناشی از عدم رعایت فاصله مناسب با وسیله نقلیه جلو یا عدم توجه به جلو

1102
عدم رعایت مقررات مربوط به تابلوی ایست یا چراغ قرمز چشمک زن

1103
حمل کود, زباله و نخاله و مصالح ساختمانی و امثال آن بدون حفاظ و پوشش لازم.

1104
بوق زدن غیر ضروری و مکرر

1105
توقف در داخل و یا حریم تقاطعهای راه آهن در فاصله کمتر از 15 متر

1106
توقف وسایل نقلیه روی خط کشی عابر پیاده و یا فاصله 10 متری آن در سواره رو

1107
عدم رعایت مسیر های تعیین شده حرکت در معابر منتهی به تقاطعها

1108
صدای ناهنجار لوله اگزوز

1109
عبور وسایل نقلیه غیر مجاز از خطوط و مسیرهای ویژه اتوبوسرانی, عابر پیاده, دوچرخه و نظایر آن

1110
نداشتن چراغ های سالم جلو, عقب و یا چراغ راهنمای وسیله نقلیه

1111
نداشتن وسایل ایمنی سالم و مناسب با فصل از قبیل زنجیر چرخ و یا لاستیک یخ شکن و دو عدد برف پاکن و بخاری

1112
حرکت با استفاده از شماره موقت پس از ده روز از زمان تحویل پلاک

1113
حرکت با پلاک غیر مجاز و فاقد اعتبار

1114
حمل مسافر با وسیله نقلیه شخصی و یا غیر مجاز در شهرها

1115
حمل جنازه با وسایل نقلیه عمومی

1116
حرکت در سرازیری با دنده خلاص

1117
نداشتن کارت بیمه سرنشین وسایل نقلیه عمومی حمل مسافر در جاده ها

1118
حمل بار تجارتی توسط وسایل نقلیه عمومی حمل مسافر

1119
حرکت با دنده عقب غیر ضروری ( خلاف جهت حرکت )

1120
تغییر خط و حرکت در معابر خط کشی شده بدون رعایت مقررات مربوط

1121
تجاوز به چپ از خط وسط معابر

1122
مغایرت کارت شناسایی با مشخصات فنی وسیله نقلیه

1123
نداشتن برچسب عوارض سالیانه شهرداری

1124
عدم توجه به فرمان ایست و حرکت پلیس راهنما

1125
نداشتن زوج پلاک و یا دستکاری و نداشتن پلاک سوم

1126
توقف خودرو در حاشیه راهها که اقدام به فروش کالا می نمایند

1127
حرکت بطور مارپیچ در راهها

1128
عدم رعایت حق تقدم عبور

1129
نداشتن عاج در سطح اتکا لاستیک چرخ و همچنین استفاده از لاستیکهای فرسوده و غیر قابل اطمینان برای وسایل نقلیه سنگین

1130
عبور از چراغ قرمز

1131
تجاوز از سرعت مجاز

1132
سبقت غیر مجاز

1133
عبور از محل ممنوع

1134
توقف دوبله در محل ( ایستادن ممنوع ) در شهرها

1135
حمل مواد محترقه با وسایل نقلیه غیر مجاز

1136
رانندگی با وسیله نقلیه ای که بعلت نقص فنی دود می کند

1137
حمل باری که موجب ناراحتی مسافران گردد ( در جاده ها)

1138
حمل اشیاء کثیف و آلوده و حیوانات با وسیله نقلیه مسافربری

1139
تخلیه نخاله, زباله, مصالح ساختمانی, فاضلاب و امثال آن در راهها و حریم آنها

1140
استفاده از انوع بوق شیپوری و یا بوقهای دارای صدای ناهنجار در مناطق مسکونی و دیگر مناطق غیر مجاز

1141
نداشتن بیمه شخص ثالث

1142
عدم اعلام نشانی محل سکونت جدید مالک وسیله نقلیه ظرف ۳۰روز از تاریخ تغییر محل سکونت به اداره راهنمائی و رانندگی به وسیله ای که از طرف اداره تعیین می شود.

1143حمل تیرآهن و امثال آن بدون رعایت شرایط ایمنی و مقررات مربوط

1144
رانندگی با وسیله نقلیه فاقد پلاک

1145
نقص سیستم روشنائی وسایل نقلیه به هنگام شب

1146
توقف وسیله نقلیه در پیاده رو

1147
عدم استفاده از بارنامه و یا صورت وضعیت با وجود پایانه ها یا شرکت حمل و نقل بار یا مسافر در مبدا حرکت توسط وسایل نقلیه عمومی در جاده ها

1148
مغایرت مشخصات مسافر یا محموله با صورت وضعیت یا بارنامه صادر شده

1149
استفاده مکرر از یک بارنامه یا صورت وضعیت

1150
عدم رعایت مسیرهای تعیین شده توسط رانندگان ترانزیت

1151
استفاده از وسایل آتش زا از قبیل اجاق گاز پیک نیک, بخاری و امثال آن در داخل وسایل نقلیه

1152
حمل مواد سوختی خارج از باک, توسط وسایل نقلیه به استثناء وسایل نقلیه مجاز و نصب باک غیر مجاز

1153
عدول از مقررات حمل بارهای عمومی در راهها

1154
عدم بارگیری و مهار ایمن محمولات در راهها

1155
رانندگی با وسایل نقلیه عمومی بیش از زمان مجاز که برای هر راننده تعیین می شود

1156
رانندگی در حالت و شرایط مستی که با استفاده از دستگاههای آزمایش الکل مشخص می گردد

1157
سبقت از سمت راست وسیله نقلیه دیگر در راههائیی که در هر طرف رفت و برگشت فقط یک خط عبوری وجود دارد و یا با استفاده از شانه راه

1158
باز کردن قفل مخصوص وسایله نقلیه که توسط مامورین راهنمایی و رانندگی نصب شده است

1159
عبور وسایل نقلیه از پیاده رو

1160
دور زدن در محل ممنوع

1161
سوار یا پیاده کردن مسافر در خارج از پایانه های مسافربری یا محل های مجاز

1162
عدم تطبیق نام موسسه مندرج در بدنه وسایل نقلیه همگانی با مشخصات مذکور در صورت وضعیت مسافری

1163
استفاده از لاستیک های خارج از استاندارد برای وسایل نقلیه عمومی

1164
حمل مسافر با وسایل نقلیه غیر مسافربری

1165
عدم داشتن بغل نویسی خودروهای با پلاک دولتی

1166
هرگونه دخالت و دستکاری در دستگاه سرعت نگار ( تا خوگراف ) در وسایل نقلیه عمومی

1167
جابجائی مسافر با وسیله نقلیه عمومی مسافربری بدون داشتن دستگاه تاخوگراف و یا استفاده از صفحات غیر استاندارد در دستگاه تاخوگراف

1168
جابجائی مسافر با وسیله نقلیه دارای پلاک خصوصی در جاده ها

1169
عدم رعایت مقررات حمل و نقل جاده ای مواد خطرناک

1170
هرگونه حرکات نمایشی مانند دور زدن درجا و حرکت بر روی یک چرخ و یا حرکات آکروباتی در سطح راهها

دیدنی ها و جاذبه های طبیعی استان کرمان

سیمای منابع طبیعی استان کرمان

 

 

دیدنی ها و جاذبه های طبیعی استان کرمان
 
 
 
 

*دیدنی ها و جاذبه های طبیعی استان :

غارها :

غار ترنگ در 50 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان بافت در روستای ترنگ

غار چشمه سبز گوغر در 50 کیلومتری شهرستان بافت در روستای جعفریز گوغر

غار ده بکری بم

غار شعیب جیرفت

غار ایوب شهربابک

غار جواران رابر

غار داوران رفسنجان

غار شب پره خبر بافت

غار یخ جوپار

 

آبشارها :

آبشار درقله علم شاه در بلندترین نقطه سلسله جبالبارز

آبشار دلفارد در 40کیلومتری شمال غرب جیرفت

آبشار راین در 20 کیلومتری غرب راین

آبشار کوهپایه در 30 کیلومتری کرمان

 

ییلاق ها:

ییلاق های شهر ماهان در 35 کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان

ییلاق های جوپار در 30 کیلومتری جنوب شهر کرمان

ییلاق های راین  در 110کیلومتری شهر کرمان

ییلاق های کوهپایه در 30 کیلومتری شرق کرمان

ییلاق های ده بکری  در شهرستان بم

ییلاق های مسکون در 30 کیلومتری جیرفت

ییلاق های دلفارد  در 30 کیلومتری مسیر جیرفت ساردوئیه

ییلاق های درب بهشت در ساردئیه

ییلاق کوهبنان در 16 کیلومتری کرمان

ییلاق اسفندقه  در 72کیلومتری شهرستان جیرفت

ییلاق لاله زار   در مسیر بافت – کرمان 

ییلاق رابر در منطقه رابر

 

 

*کلوت های شهداد :

یکی از مهمترین عوارضی که از مرکز لوت تا غرب آن کشیده شده (کلوت ) ها می باشد. این عوارض یکی از              پدیده های زیبای طبیعی هستند که در نوع خود در دنیا نظیر ندارد و در هیچ یک از بیابان های دنیا نمی توان چنین مناظر زیبایی دید.

کلوت ها در فاصله 40 کیلومتری شرق و شمال شرقی شهداد قرار دارند این عوارض که بر اثر فرسایش آبی و بادی شدید به وجود آمده اند به خاطر شگفتی های آن شهرت جهانی دارند . این کلوت ها از دور به خرابه های شهری بزرگ می مانند که توصیف های گوناگونی از قبیل بزرگترین شهر کلوخی جهان ، شهر افسانه ای کلوت ها ، شهر خیالی ، شهر لوت و یا ساحره لوت از آن شده است .

گرمترین نقطه ایران وجهان و گودترین نقطه ایران در این منطقه قرار دارد منطقه گندم بریان شهداد که گرم ترین نقطه کویر در جهان و ایران به شمار می رود دمای بالای 65 درجه سانتیگراد را در سایه دارد و چون دانه گندم در این منطقه به حالت برشته در می آید به آن گندم بریان می گویند.

سوراخ نبودن لایه اوزون در فضای بالای کویر لوت و خاصیت آفتاب درمانی و ماسه درمانی از قابلیت های مهم این منطقه می باشد

معرفی مناطق دیدنی و آثار تاریخی کرمان

گنبد جبلیه * کرمان *

در منتهی الیه شرقی کرمان گنبد بزرگ و عجیبی از سنگ و گچ بنا گردیده که دست تطاول روزگار در تخریب آن کوتاه آمده است . این گنبد هشت ضلعی تماما از سنگ است و عرض پی آن نیز در پایه به 3 متر می رسد.در هشت طرف آن هشت در بعرض 2متر قرار گرفته که اخیرا برای مستحکم ساختن بنا و جلوگیری از تخریب آن درگاهها را با سنگ مسدود کرده اند و فقط یکی را باز گذاشته اند . قسمت بالای گنبد از آجر ساخته شده است و معلوم نیست که آیا روی گنبد کاشی بوده یا نه؟

 

در داخل گنبد ظاهرا گچ بری ها و تزئین کاریهایی وجود داشته که قسمت بالا ریخته و قسمت پائین را تخریب کرده اند . از تاریخ بنا و منظور از ساختمان این گنبد مطلبی ذکر نشده سر پرسی سایکس در کتاب هشت سال در ایران می نویسد : از قبرستان که رد می شوید یک ساختمان هشت ظلعی سنگی خواهید دید که گنبدی به شکل دو هلال برآن قرار گرفته و قطر داخل آن 18 فوت و هر طرفی نیز 18 فوت و نوک آن اجری و منتهی الیه آن دایره می باشد . این محل را جبلیه می نامند و تنها ساختمان سنگی کرمان همین گنبد جبلیه است.                     

 

ایرانیان معتقدند که این محل مقبره یکی از زرتشتیان بوده و برخی نیز عقیده دارند که مزار سید محمد تباشیری است .ولی نسبت اخیر را در بعضی نقاط تکذیب می کنند . بدیهی است در زمانی که این قبرستان را ویران کرده اند سنگ این مقبره را برداشته اند و برای نمایی بکار برده اند برخی این گنبد را متعلقبه سلجوقیان می دانند .

 

ولی این ادعا درست نیست . "جبلی " تحریف یافته کلمه " گبری " است و برطبق قواعد اشتقاقهای فارسی " گ " به "ج" بدل شده است قدمت این گنبد را از این کلمه که آن را گنبد "گبر " نیز گفته اند می توان حدس زد که شاید مربوط به پیش از اسلام باشد و از بناهای زرتشتی و گبری است گرچه استیل آن با استیل آتشکده تطابق ندارد .

 

از سبک معماری آن نیز استنباط می شود بنای مذکور مربوط به اواخر دوره ساسانی می باشد که اوائل اسلام تعمیر و مرمت شده است و یا اینکه در اوائل اسلام با الهام از معماری ساسانی بنا گردیده است.









ارگ راین * راین *

این ارگ در جنوب غربی شهر کنونی راین و بر بالای قلعه ای با شکوه و عظمت خودنمایی می کند . این بنای خشتی با مساحتی بیش از 20 هزار متر مربع تا حدودی به ارگ تاریخی بم شبیه است . پلان قلعه تقریباً مربع شکل و با چندین برج در اطراف مزین شده است . دور تا دور قلعه را حصاری در برگرفته که ارتفاع آن اندکی بیش از 10 متر است . تنها ورودی قلعه از جبهه شرقی است که با سر در بزرگ و باشکوه به محوطه داخلی راه دارد . این قلعه بعد از ارگ بم دومین بنای خشتی استان کرمان محسوب می شود.

بعد از عبور از کوچه شرقی – غربی به چهار سوی کوچک هشت ضلعی می رسیم که انتهای راهروی آن به چهار ساختمان زیبا که احتمالاً محل حاکم نشین بوده ختم می شود . این خانه ها به وسیله حصار و با برج هایی در اطراف محصور شده است . چنین به نظر می رسد که خانه های یاد شده در زمان قاجار ساخته شده باشند زیرا پلان و نقشه آن ها شبیه بناهای این دوره است .

قلعه ، عناصری چون بازار ، اصطبل ( تابستانی و زمستانی ) زورخانه و محل عامه نشین دارد .از قدمت و زمان بنیان اولیه قلعه اطلاع دقیقی در دست نیست و تاکنون هیچ شواهد و مدارکی که قدمت آن را دقیقاً مشخص کند به دست نیامده است و تا زمانی که تحقیقات علمی و کاوش های باستان شناسی انجام نپذیرد نمی توان تاریخ دقیقی برای آن منظور کرد .


جنگل حرا


 ایران‌شناسی: استان هرمزگان: قشم  

  جنگل حرا  

جنگل های دریایی یکی از عجیب ترین عناصر طبیعی خلقت هستند. در این جنگل ها درختانی در ناحیه جذر و مدی زیست می کنند و از آب شور بهره می گیرند. عجیب تر اینکه گه گاه بخش اعظم آنها به زیر آب شور دریا فرو می رود اما همچنان به حیات خود ادامه می دهند.


جنگل زیبای حرا؛ جزیره قشم؛ عکس از آنوبانینی
جنگل زیبای حرا؛ جزیره قشم


عده ای عقیده دارند این درختان طی سالیان دراز تکامل، از دست آسیب های آدمی، به بستر گلی سواحل و آب شور دریا پناه برده اند. این جنگل ها بیشتر از درختانی تشکیل شده اند که حرا نام دارند. حرا گونه ای درخت مانگرو است که در سواحل شمالی قشم به کثرت و فراوانی دیده می شود. این درخت در زبان لاتین به نام ابوعلی سینا پزشک و فیلسوف شهیر ایرانی نامگذاری شده است.


جنگل زیبای حرا؛ جزیره قشم؛ عکس از آنوبانینی
جنگل زیبای حرا؛ جزیره قشم


این درختچه در سواحل و مرداب های ساحلی مصر، عربستان و سواحل جنوب ایران دیده می شود. به این گیاه در بندرعباس حرا، در بلوچستان تمر و در بعضی از نقاط، تول گفته می شود. به عربی نیز آن را شوری و شوره می نامند.


جنگل زیبای حرا؛ جزیره قشم؛ عکس از آنوبانینی
جنگل زیبای حرا؛ جزیره قشم


حرا، گیاهی از تیره شاه پسند است. دانه آن روی درخت مادر می روید و نهال تولید می کند. سپس از درخت جدا می شود و داخل مرداب می افتد. جنگل حرا بر دریا و آب شور قرار دارد و این سازش با آب شور و شرایط نامناسب، از حرا یک گیاه استثنایی ساخته است. درختان حرا، در قسمتهای کم عمق، کنار و روی تپه های جزیره مانندی که هنگام پایین رفتن آب دریا از آب بیرون می مانند قرار گرفته اند. عمق آب این مناطق از یک تا یک و نیم متر تجاوز نمی کند؛ بنابراین جنگل هنگام بالا آمدن آب دریا، در آبهای نیلگون خلیج فارس به حالت شناور می ماند و با فروکش کردن آب دریا به مدت 6 تا 7 ساعت مانند جنگل های مناطق خشک نمایان می شود.


جنگل زیبای حرا؛ جزیره قشم؛ عکس از آنوبانینی
جنگل زیبای حرا؛ جزیره قشم


گیاهان حرا برگهایی با ظاهر بیضی شکل و قاعده ای باریک (دوکی شکل) رویه سبز و براق دارند و پشت برگها نیز سفید یا خاکستری رنگ است. طول این برگها حدود 5 تا 5/7 سانتی متر است. میوه حرا، بادامی شکل است و به یک خامه باریک منتهی می شود. گل های آن نیز به رنگ طلایی با 4 گلبرگ می باشد که هر گلبرگ بیشتر از چند میلی متر طول ندارد و عطری شیرین و خنک، تا شعاع چند متری اطراف آن پراکنده می شود. بنا بر تحقیق آنوبانینی گیاه حرا که گاه به عنوان علوفه برای خوراک چهارپایان استفاده می شود دارای چندین فایده دارویی و صنعتی نیز است. از آن جمله می توان به استفاده از آن در درمان جذام و همچنین برخی بیماریهای پوستی اشاره نمود.


جنگل زیبای حرا؛ جزیره قشم؛ عکس از آنوبانینی
جنگل زیبای حرا؛ جزیره قشم


گفته می شود که حرا را یک ایرانی از هندوستان به ایران آورد و در نزدیکی بندر لافت قشم کاشت. زیبندگی حراها بیشتر در جزیره قشم به خصوص مثلث لافت، گورزین و کوران است. این جنگل از بندر لافت تا روستای طبل در نواری به عرض 50 تا 500 متر کشیده شده و محدوده‌ای برابر 150 کیلومتر و مساحتی معادل 7 هزار و 236 هکتار را در بر گرفته است. امکان سفر دریایی و تفریحی در بین درختان حرا و دیدن بیش از 100 گونه از پرندگان بومی و مهاجر، زیبایی خاصی به سیاحت مسافران می‌دهد.