جک آقای خوش غیرت
♣♣ زن آقای خوش غیرت دیر میادخونه آقای
خوش غیرت غیرتی میشه میگه تا حالا کجا بودی؟میگه یه مرده تو خیابون بهم
تجاوز کرد آقای خوش غیرت میگه: ده دقیقه تجاوز بقیشو کجا بودی؟
♣♣ آقای خوش غیرت میره عسلویه کار کنه، زنش ماهی 2 میلیون براش میفرسته!
♣♣ میدونید چرا کفش فروشی زنانه توی
شهر با غیرتا کم هست؟آخه زناشون سال به دوازده ماه لنگاشون بالاس و زیاد از
کفشاشون استفاده نمیکنن!
♣♣ آقای خوش غیرت به دوستش میگه: زن
گرفتم.دوستش میگه: چه جوریه؟ میگه: ناز، توپل، چشم آبی، سفید، موهاش بولند،
اصلا بیخیال خودت می آیی میـ..نی می بینی!!!!
♣♣ یه زن و شوهرش آقای خوش غیرت بچه دار نمی شدن . درب خونه شون روی پارچه می نویسند . هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم ؟ .....
جک آقای خوش غیرت بهار 1389 جدید
♣♣ آقای خوش غیرت به زنش مشکوک بوده،
یک بار باید میرفته مسافرت، زیر تخت خانم یک سطل ماست میگذاره و یک گوشکوب
هم میبنده به زیر تخت، تا اگه بیشتر از یک نفر رو تخت خوابیدن گوشت کوبه
بیاد پایین وماستی شه. خلاصه میره سفر و چهار روز بعد برمیگرده میبینه
ماسته دوغ شده
♣♣ آقای خوش غیرت بچه اش تازه زبون باز کرده بوده بهش میگه : عزیزم بگو بابا بگو بابا!! بچه میگه: اصغر آقا!!
♣♣ آخرین خبر در شهر با غیرتا:فرزندان تک پدر از خدمت معاف شدند ...
♣♣ آقای خوش غیرت داشته واسه رفیقش
تعریف میکرده که: آره دیروز رفتم خونه دیدم یه جفت کفش دم دره، شک کردم.
رفتم جلوتر دیدم یه لباس مردونه هم افتاده رو زمین، بیشتر شک کردم. رفیقش
می پرسه: خوب بعد چی شد؟ میگه:هیچی رفتم جلوتر، دیدم یکی از لباسای خانم
هم افتاده رو زمین، بدجوری شک کردم. رفیقش میگه: خوب؟! میگه: رفتم در اتاق
خواب رو باز کردم... رفیقش میگه: خوب؟! آقای خوش غیرت میگه: هیچی شکم
برطرف شد!!!
♣♣ آقای خوش غیرت عروسی
میکنه، شب اول با خانوم میرن تو حجله. فردا رفقا ازش میپرسن، خوب چطور
بود؟ حال داد؟! میگه: اَووو! نخیر، کار یه شب و دو شب و یه نفر دو نفر
نیست!!!
♣♣ آقای خوش غیرت به زنش مشکوک بوده،
یک بار باید میرفته مسافرت، زیر تخت خانم یک سطل ماست میگذاره و یک گوشکوب
هم میبنده به زیر تخت، تا اگه بیشتر از یک نفر رو تخت خوابیدن گوشت کوبه
بیاد پایین وماستی شه. خلاصه میره سفر و چهار روز بعد برمیگرده میبینه
ماسته دوغ شده
♣♣ آقای خوش غیرت بچه اش تازه زبون باز کرده بوده بهش میگه : عزیزم بگو بابا بگو بابا!! بچه میگه: اصغر آقا!!
♣♣ آخرین خبر در شهر با غیرتا:فرزندان تک پدر از خدمت معاف شدند ...
♣♣ آقای خوش غیرت داشته واسه رفیقش
تعریف میکرده که: آره دیروز رفتم خونه دیدم یه جفت کفش دم دره، شک کردم.
رفتم جلوتر دیدم یه لباس مردونه هم افتاده رو زمین، بیشتر شک کردم. رفیقش
می پرسه: خوب بعد چی شد؟ میگه:هیچی رفتم جلوتر، دیدم یکی از لباسای خانم
هم افتاده رو زمین، بدجوری شک کردم. رفیقش میگه: خوب؟! میگه: رفتم در اتاق
خواب رو باز کردم... رفیقش میگه: خوب؟! آقای خوش غیرت میگه: هیچی شکم
برطرف شد!!!
♣♣ آقای خوش غیرت عروسی
میکنه، شب اول با خانوم میرن تو حجله. فردا رفقا ازش میپرسن، خوب چطور
بود؟ حال داد؟! میگه: اَووو! نخیر، کار یه شب و دو شب و یه نفر دو نفر
نیست!!!
♣♣ آقای خوش غیرت به زنش مشکوک بوده،
یک بار باید میرفته مسافرت، زیر تخت خانم یک سطل ماست میگذاره و یک گوشکوب
هم میبنده به زیر تخت، تا اگه بیشتر از یک نفر رو تخت خوابیدن گوشت کوبه
بیاد پایین وماستی شه. خلاصه میره سفر و چهار روز بعد برمیگرده میبینه
ماسته دوغ شده
♣♣ آقای خوش غیرت بچه اش تازه زبون باز کرده بوده بهش میگه : عزیزم بگو بابا بگو بابا!! بچه میگه: اصغر آقا!!
♣♣ آخرین خبر در شهر با غیرتا:فرزندان تک پدر از خدمت معاف شدند ...
♣♣ آقای خوش غیرت داشته واسه رفیقش
تعریف میکرده که: آره دیروز رفتم خونه دیدم یه جفت کفش دم دره، شک کردم.
رفتم جلوتر دیدم یه لباس مردونه هم افتاده رو زمین، بیشتر شک کردم. رفیقش
می پرسه: خوب بعد چی شد؟ میگه:هیچی رفتم جلوتر، دیدم یکی از لباسای خانم
هم افتاده رو زمین، بدجوری شک کردم. رفیقش میگه: خوب؟! میگه: رفتم در اتاق
خواب رو باز کردم... رفیقش میگه: خوب؟! آقای خوش غیرت میگه: هیچی شکم
برطرف شد!!!
♣♣ آقای خوش غیرت عروسی
میکنه، شب اول با خانوم میرن تو حجله. فردا رفقا ازش میپرسن، خوب چطور
بود؟ حال داد؟! میگه: اَووو! نخیر، کار یه شب و دو شب و یه نفر دو نفر
نیست!!!
خوبه
خوب بود ..
ها ها ها کلی خندیدیم مرسیییییییی