یک روز دو دلباخته بودیم من و تو!



ای صورتِ پهلو به تَبَدُل زده! ای رنگ
من با تو به دل یکدله کردن، تو به نیرنگ
گر شور ِ به دریا زدنت نیست از این پس
بیهوده نکوبم سر ِ سودازده بر سنگ
با من سر ِ پیمانت اگر نیست نیایم
چون سایه به دنبالِ تو، فرسنگ به فرسنگ
من رُستم و سهراب تو! این جنگ، چه جنگی است
گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ
یک روز دو دلباخته بودیم من و تو!
اکنون تو ز من دل‌زده‌ای! من ز تو دل تنگ
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد