آخرین حرف و خداحافظی

سلام اخر


اما نه خداحافظ


یک خداحافظی که دیگه محاله سلامی در پی داشته باشه .دارم روی تمام احساساتم پا میذارم. این وبلاگ قسمتی از حرفهای نا گفته دلم بود که بعضی ها مسخره ام می کردند . بگذریم چه خوب و چه بد ، چه تلخ و چه شیرین ، من در اینجا به پایان رسیدم . اما دوست دارم برای آخرین بار یکی دیگر از احساسات خود را بگویم احساساتی که هیچ وقت در قلب من پایان پذیر نیست . الان وقت خیال منه روزایی که مرورش بیشتر از همه وقت منو داغون میکنه روزایی که میتونست برام خاطره انگیز باشه وقت یک عروسیه ، یک وصالی که هر گز وصال نمیشه ، چون خدا نخواست ، وصالی در کار نیست . فقط توی خیال من وصاله ، بخند بخند . با خودم میگم که چرا اینقدر وصال وصال میکنی . آهیییییییییی باشمام نرقصین ، دست نزنید هل هله نکنید هورا نکشید که عروسیم شیون شُد. سیاهی قلب و روزگارم همیشگی شد نه نه نه شیوین نکنید سیاه نپوشید گریه نکنید بر سرُ و صورت خود نزنید . چون اینجا عروسی مرگ است . نه ماشین عروسی هست با گلهای رُز و لیلیوم نه تاج گلی با گلهای سفید برای مزارم ، نه تالاری برای عروسی نه مسجدی برای ختم قرآن برای آرمش روحم ،همیشه دوست داشتم عروسیم تو نیمه شعبان باشه از ازل عاشق نیمه شعبان بودم اما مثل اینکه این نیمه شده نیمه عذاب من ، نیمه شعبانی که همیشه آرزوی اون رو داشتم اما نمی دونم چرااین بار ازش گریزانم این نامه ی که این بار میخوام بنویسم یکمی طولانیه اما بیشتر از نامه های قبلی دوستش دارم چون میخوام اول نامه رو به امام زمان تقدیم کنم. بعد به زبان تمام عاشقان بنویسم پس:
شروع میکنم نامه رو بسم الله ، و با اسم منجی عالم بشریت من می نویسم نامه رو برای دل تنگم ، دلم که عمریه که داره میگیره بهونه ، میخواد دل بکنه از این زمونه، توی فانوس روشن شب تار، واسه این دل سر گشته بی یار ، دیگه وقتشه بارون بباره بریزه رو سر شب و ستاره شبهای انتظار شبهای دل تنگ که میزنه به شیشه دلم سنگ ، ای تو هستی این دل شکسته ی من نای نفسهای خسته من که جرعه ناز نگاتم پنجره ی روبه خنده هاتم دیونه اون عظمت و اسم آشناتم ، ای یروز گل میکنه غنچه رویا اگه پا بذاری رو فرش چشمام می شینه رو سرم سایه دستات ، می پیچه تو دلم عطر نفس هات ،خدا کی میرسه لحظه دیدار با امامم، دل از خواب قفس کی میشه بیدار، هنوز منتظرتم خسته و بی تاب ،که شب گم بشه تو خنده مهتاب ، غصه آوارگی بغض همیشه موندنی گرفته قلب آدما رو، یک درد نانوشتنی ،باید بیای مهدی باید بیای دیگه نمونده فرصتی، قصه مهربونی هات شده دوباره خط خطی، یک لغمه نون ،یکم نفس، یک جای خواب ، بس شده برای خیلی ها، یک آرزو مثل هوس ، رد سیاه بی کسی تو سرنوشت آدما، دیگه نمونده طاقتی ، حضرت عاشق ها بیا، دیگه وقتی نمونده ،اما تو این روز تو که نیمه شعبانه روزتولد مهدی باشه ، روز جمعه هم باشه ، اون وقت یک عروسی خیالی بهم ریخته باشه ، وای وای چه میشه ، نخند گریه هم نکن چون دیگه درست نمیشه ،کم از دلتنگی بگو ای رسوای زمونه ، واسه کسی که این همه داری میگی اون که نه می بینه ، نه میدونه ، نه میخونه ، وای خدایا چیکار کنم تا بدونه ، برای خوشبختی و سلامتیش همیشه دستم روبه خداست ، باز داری که زمزمه دلت رو میکنی...! ، عیب نداره آخرین بار بگو تا همه بدونن حرف دلت رو شروع کن و بگو ،آخه خدایا من یحرفی داشتم ، مگه تو این عشق چیزی کم گذاشتم ، آخه مگه من دوستش نداشتم ، زندگیم رو من به پاش گذاشتم ، تو منو تنها گذاشتی رفتی ، رفتی نموندی پیشم،تو که رفتی و گفتی دل تنگت نمیشم تو که منو سوزوندی ، همش میخوای عوض بشم تو زندگیت زیادیم، باشه میرم چکار کنم من اینجوریم نمیتونم عوض بشم چیزیه، که خدا میخواد و تو سرنوشت من گذاشته ، این بلا چی بود آوردی سر من ، روح من مرده فقط مونده یک تن ،اصلا به فکر قلبم نبودی ، با دروغ کشتی منو هم دل من ، رو به دیوار ولی گریه می کنم ، تو شدی بزرگترین حسرت من ، تو دلت به من می خندی میدونم ، تو بخند به غیمت مردن من ، فرق من با تو توی صداقته ،من دلو حرفم یکیه می بینیش ، اما دل تو برفی و پر از خیانته ، دنیا عاشق ها رو گردن میزنه ، زنده بودن آخر حقارته ، دل من رو جز تو هیچ کس نشکست ، تو حقیقت که ندارم دل تو، ولی شب دیدن تو یک عادته ، باشه بای بای میکنم با اسم تو وعده ما وعده ی قیامته ، تو شعر هم دیگه تکراری شدی ، تو شدی بزرگترین نی زن من ، تو دیگه رفتی با یک غریبه ، ای غریبه ای غریبه میشنوی صدای من ،یه چیزی میخوام ازت ، غریبه مواظبش باش که سپردمش بدستت ، خدا نخواست که قسمت من شه ، حتی اون خنده تلخش ، غریبه نذاری عشقم تو حسرت خنده بمونه ، غریبه وقتی داری عشق من رو بغل می گیری... نه نیست این نیست عشق منکه دیگه این نیست ،نه نیست این نیست حق من از دنیا این نیست ، غریبه فکر نکن ناراضیم یا که حسودی میکنم ، عشق اون مرهم من بود مرحم قلب کبودم ،آرزو داشتم بشینم به کنارش لب باغچه نه، اینکه کارت عروسی شو بذارن لب طاقچه ، غریبه راستی میگم عشق من رو چه جور می بوسی ........، نه نیست این نیست عشق من حق من این نیست ، رد میشی از کنار من می بینمت بغض میکنم می خوام صدات کنم ولی نفسم رو حبس میکنم یادته باشه یروزی ما باهم دیگه چه جور بودیم ، یه روز باهم میخندیدیم همیشه جور جور بودیم نگفتی عشقت کجا رفت نگفتی که دلم چی شد ، راستی یه روزی زنگ زدی گفتی بهم بازم بیام ، ولی تو میدونی که من توغربت تنهاییام تنهای تنها میمونم فقط به فکر خاطرات راستی فقط یه چیز دیگه تویی مرور خاطرات ..... احساسم رو بده من دیگه واست غریبه ام ، شب ها میای تو خواب من نبودنت مرگ برام، تنهایی رو حس میکنم ، دلم می خواد که واقعا وجودت رو لمس بکنم ،با خودم میگم چرا هرکی تو دنیا عاشقه یروزی یکجا میمیره ، چرا تو دنیا هیچ کس نمیتونه دست عشقش روبگیره ، چرا آدما همیشه تن میدن به هوس چرا ....! چرا..؟ حالا اینجا داد میزنم عشق تو هم خیانته ،دیگه نمیخوام باتو باشم هرچی کشیدم دیگه بسه تورو،نمیخوام اخه دروغه همه حرفات اینو میدونم اخه دروغ نم چشمات اینو میدونم دیوونه میشم وقتی میبینم بازیچه بودم میون دستات اخه تو بودی همه وجودم از وقتی که رفتی دلم گرفته امون نمیده اشک دو دیده ،از تو میخونم اما میدونم برنمیگرده ،همه حرفات بغض و غم هات بامنه عشق تو خواب بود برام میخوام پا شم ، این رو میگمووسلام رهبرعاشق ها میشم ، حکم میدم که دیگه عاشقی حرام ، آدم دیگه بدش میاد وقتی که میفهمه کی هستی ، چقدر انسانیت مرده ، چقدر بی خود شده هستی ، خیانت هات که ثابت شد ،تو قلبم کشتمت فوراَ ، شعار میدم علیه عشق دیگه عمراَ دیگه عمراَ ، غصه نخور دل من اون دیگه تو رو نمی خواد ، غصه نخور بذار بره اگه بخواد پیشت میاد ، آخه قلبشم تو رو دیگه نمی خواد بذار بره هرجا میخواد ، چرا رفتی و دلم رو سوزندی ، تو دلت از جایی دیگه سوخته بود اون وقت منو سوزوندی، دیگه نمی خوای من رو میگی از جلوی چشمام های من دور شو ، مگه تو خدا نداری داری زود تنهام میذاری ، چطور دلت اومد بگی دوستم نداری منو فراموش کن ، جلو هوس هات رو بگیر، بخدا بد سوزوندتت ، بگو دست روزگار چند بار به زمین کبوندت ، من رو که کشتی بی وفا سر مزار من نیا روزهای پنجشنبه نگو بیادتم ای بی خدا ، خبر دادن فرشته ها که بیا عشقت رو ببین ، با کنایه گفتن بهم از خجالت برو بمیر ، از اون بالا دیدم کنارشی تنگ غروب به احترام مردنم حداقل یک دقیقه سکوت ، دیگه دیره نگو ،عاشقم بودی نگو، من تنهات گذاشتم نگو، کاش بامن بودی نگو، تو خودت نخواستی، توکه دنبالم نگشتی ،اره من تو رو نخواستم ، من تورو تنهات گذاشتم ، ولی عشقم باورم کن، من که چاره ای نداشتم ،اگه قلبم رو شکستی، اگه نیستم اگه هستی بیخیال غصه نخور، دیگه عیبی نداره که نموندی پیش، من منو کشتی دستی دستی، بی خیال غصه نخور،اگه قلبم بی تو پژمرد اگه خوشبختی مو باد برد، بیخیال غصه نخور ،اگه روزی روزگاری، شنیدی که عاشقت مرد، بیخیال غصه نخور، چشمای نازتو رو من میبوسم، بدون تو من تو قبرم میپوسم، بی خیال غصه نخور، دستاتو من نگرفتم توی این دنیاو رفتم بیخیال غصه نخور، اینجا هم یادم میاد عشق تو با سوز و گداز ، روز ها رو هاشور میزنم تو جهنم خدا ، هی پشت هم لعنت میدم فرشته های رو سیاه ، دیدی آخر تو رودیگه تنها گذاشتم و رفتم از این دنیا ، دیدی چیزی تو دستام نداشتم رفتم توی اون دنیا ، حالا خونم شده تاریک، رفیق وهمدمم خاک ، من همونی هستم که میگفتی دلم نا پاکه ، می بینم سر مزارم امدی گریونی ، پیراهن مشکی پوشیدی امدی مهمونی ،دیگه جون من شده از تن جدا خنده هاتو دوست دارم ، گریه نکن برای من، ببین خانومی گلم گریه نکن ،بهم لبخند بزن ،اشکاتو پاک کن ،اینو سرنوشت میخواست دور باشیم از هم ،منطقی باش گل من خودتو تو گول نزن، تو رفتی مونده عکسات با من هنوز، جای خطاتو توی دستم دارم ، میدونم میخوای حلالت کنم ، اما دیره دیگه من نمیتونم، که ببخشمت خودت میدونی که چرا!....... شاید تو فکر عزتی ، شاید تو فکر لرزوندنم تو کفنی ، می بینی که من دیگه زیر خاکم ، تو دیگه دست های گرمم رو نداری حالا من بی کس تنهام زیر خاک همه شبهام ، راستی تا یادمه اینو بهت بگم، تو یک مشت نامه گذاشتی پیش من، بیا نامه هات رو بر دار و ببر دیگه هیچ وقت لاف عاشقی نزن ،شبها با یاد تو گریه میکنم ، عوض خوب بودنت واسه بدیات گریه میکنم، ای بابا دنیا دو روزه میگذره، توی جرمهایی که داری خدا اینم میگذره ، منو غصه ها منو پاکی قلب بی انتها، منو سالها دوری از آسمون ، منو عشقی که گم گشده بی نشون ، منو وعده های سراسر فریب ، منو حرفهای که موندن غریب ، منو انتظار منو انتظار ، منو قلب پاخورده بی قرار،حالا میگم به دنیا ، برای یکبار شده روزگار بیا واسه این دل خرابم، بد نیار بیا شکست منو خط بزن برای یک بار بشنو حال من ، کجاای هوای پر از دل خوشی ، کجاای شب خالی از خود کشی ، کجاای تو ای لحظه های بهاری، کجاای تو روی خوش روزگار ، من از عاشقی سیرم ،اما افسوس که عمری را عاشق بودم ، اونم یک خداحافظی بی مقدمه ، وقتی خداحافظی بی مقدمه باشه، گلم کلمات زیادی رو نمی توان پیدا کرد شاید غم انگیز ترین لحظه زندگی وداع آخر باشه اونم با تمام خاطرات ، یکجا خداحافظی کردن، خداحافظی شاید سخت ترین جمله روی زمین باشد ولی دیگر نمیخواهم به تو و عشقت بیاندیشم ،دیگه وقت خداحافظیه باید بگم خدانگهدار رو ، خدا حافظ ای خونه خالی من ، خداحافظ ای عشق پوشالی من ، خداحافظ ای گرد خاک نشسته ، خداحافظ ای شیشه های شکسته ، خداحافظ ای خاطره های پر از درد ، خداحافظ ای لحظه های غم سرد ،خدا حافظ ای عمر بیخود گذشته ، خدا حافظ ای زخم زبون های روزگار ، خداحافظ ای نامردی های روزگار ، خداحافظ ای نامه های نوشته ، خداحافظ ای نامه های خونده نشده و خداحافظ همه برای همیشه.


بهترین لحظه دیدار پایان انتظار است

نظرات 2 + ارسال نظر
مسلم منصوری یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 13:21

واقعا عالی بود دستت طلا...

خسته جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:04

دارم می میرم دارم داغون می شم خسته شدم دارم می ترکم خسته شدم از شکست نمی دونم به کی حرف دلمو بگم می خوام خدا صدامو بشنوه ای خدا می خوام نفرین کنم خدا روحمو آزردن دلمو آزردن دلم شکسته تکه تکه شده درمون نداره خدا روحم درد داره خدا نفرین میکنم نفرین میکنم نفرین خدا دلمو آروم کن ارومم کن بزار بفهمم تو هستی خدتو نشون بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد